دسته: خاطرات
-
خاطرات حضور تیم موج پیشرو در زلزله خوی قسمت سوم
روز دوم حضور روز دوم از ساعت هفت صبح با خوردن صبحانه آغاز شد ، بچه ها سریع کیسه خوابها را جمع کردن و تقسیم شدیم یه تیم رفت برای ارزیابی ، تیم دوم سرگرم بسته بندی کمکها و بسته های معیشتی شد ، تیم سوم رفت سر وقت...
21 ژانویه، 2024 | بدون دیدگاه -
خاطرات حضور تیم موج پیشرو در زلزله خوی قسمت دوم
خاطرات زلزله خوی قسمت دوم ظهر بود که رسیدیم خوی ، قرار بود برویم هلال احمر یک بلد منطقه از حسام بگیریم و بریم مستقر بشویم ، با هماهنگی با نیروی انتظامی مستقر جلوی هلال احمر ،ماشینها را بردیم تو بلوار جلوی هلال، که مردم به بارهای روی ماشین...
21 ژانویه، 2024 | بدون دیدگاه -
روی_خط_ گسل خاطرات مهندس علیرضا سعیدی زلزله ازگله– سرپل ذهاب قسمت سوم
ساعت حدود شش بعدالظهر با تاریک شدن هوا و به خاطر قطع برق شهر، محوطه ای که چادر هایمان را در انجا نصب کرده بودیم در تاریکی فرو رفت و بچه ها هم که حسابی خسته بودند یکی بعد از دیگر خوابشان برد ، من هم درب چادر نشستم...
2 ژانویه، 2018 | بدون دیدگاه -
روی_خط_ گسل خاطرات مهندس علیرضا سعیدی / زلزله ازگله– سرپل ذهاب قسمت دوم
روی_خط_ گسل خاطرات مهندس علیرضا سعیدی زلزله ۹۶ ازگله– سرپل ذهاب قسمت دوم ساعت نزدیک ۱۰ صبح بود که تیم ما به عنوان تیم پیشرو وارد سرپل ذهاب شد با اطلاعاتی که بچه های تیم پشتیبان در تهران در طی شب برایمان تهیه کرده بودند علاوه بر یک تحلیل...
2 ژانویه، 2018 | بدون دیدگاه -
روی_خط_ گسل / خاطرات مهندس علیرضا سعیدی در زلزله سر پل ذهاب
روی_خط_ گسل خاطرات مهندس علیرضا سعیدی زلزله ۹۶ ازگله– سرپل ذهاب قسمت اول خواهرم بعد از سه سال به ایران باز می گشت ، من و پدرم برای پیشواز به فرودگاه امام رفته بودیم ، دقیقا لحظه ای که خواهرم از گیت گمرک عبور کرده بود و برای گرفتن...
17 دسامبر، 2017 | بدون دیدگاه -
زلزله ورزقان سفر اول – روز دوم – قسمت آخر
بچه های گروه که برای ارزیابی خسارت در سطح روستا پخش شده اند آرام و مغموم، به سمت ماشینها بر میگردند ، گویی که آوار سنگین ساختمانها فرو ریخته روستا را بر دوش می کشند . تصمیم می گیریم حداقل دو روستای دیگر را هم بازدید کنیم، هدفمان انتخاب...
1 آگوست، 2015 | بدون دیدگاه -
زلزله ورزقان ,سفر اول – روز دوم – قسمت سوم
گزارش زلزله ورزقان سفر اول – روز دوم – قسمت سوم از شهر بیرون می زنیم ، به سمت سه راه خواجه که به راه می افتیم با هدف بازدید از اولین روستایی که در کنار جاده قرار داشته باشد ، چند کیلومتری که پائین می آئیم سمت راستمان...
14 جولای، 2015 | بدون دیدگاه -
خاطرات زلزله ورزقان – سفر اول – روز دوم
شب را در میدان مرکز شهر ورزقان چادر زدیم و بجز امیرحسین که در ماشین خوابید ، باقی در چادرها خوابیدیم ، نیمه های شب یک زلزله بالای پنج ریشتری را هم تجربه کردیم ف زلزله ای که موجب فرو ریختن دیوار یک ساختمان اسیب دیده از زلزله...
11 جولای، 2015 | بدون دیدگاه -
خاطرات زلزله ورزقان – سفر اول – روز نخست
خبر زلزله ورزقان را از طریق اس ام اس دریافت کردم ، موبایلم را آن روز از صبح خاموش کرده بودم وقتی بعدالظهر که روشنش کردم سیل اس ام اس هایی بود که از هر طرف در خصوص زلزله ورزقان می رسید . اما از وسعت منطقه آسیب دیده...
10 جولای، 2015 | بدون دیدگاه