درس‌هایی که اززلزله منجیل نگرفتیم

درس‌هایی که اززلزله منجیل نگرفتیم

فرصت برای یاد گرفتن همیشه اندک است و بسیار کم پیش می آید که مطلبی علمی را در قالب کلماتی روان و سلیس بیابی و از آن سیراب شوی خصوصا در بحث زلزله که این مهم بسیار نادر و کیمیاست است .

ایسنادر سالگرد زلزله منجیل مصاحبه ای را با جناب دکتر ساسان عشقی انجام داده است که برای علاقمندان مباحث مدیریت بحران و زلزله شناسی کلاس درسی شایسته است من این مصاحبه را پرینت گرفتم و چند بار دل سیر خواندم به شما هم توصیه می کنم اگر در مباحث مهندسی و زلزله دستی بر آتش دارید حتما این مصاحبه را از دست ندهید .

به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، ۳۶ دقیقه بامداد ۳۱ خرداد ماه ۶۹ درست در هنگام پخش بازی برزیل – اسکاتلند در جام جهانی ۱۹۹۰ ایتالیا که صدها میلیون نفر را در سراسر دنیا پای تلویزیون‌ها نشانده بود، قهر زمین و غفلت آدمیان، بیش از ۱۵ هزار نفر را در شمال ایران به کام مرگ کشید.

زمین‌لرزه هولناک منجیل با بزرگی ۳/۷- در مقیاس امواج درونی زمین – و ژرفای ۱۹ کیلومتر که ده ها هزار نفر مصدوم و مجروح نیز بر جای گذاشت، بخش‌های وسیعی از سه شهر منجیل، رودبار و لوشان را با خاک یکسان کرد و ده‌ها شهر و روستای دیگر از جمله گنجه، آب بر، لاهیجان، کوچصفهان، رشت، منجیل، قزوین، زنجان را با تلفات و خسارات سنگین مواجه کرد.

زلزله منجیل که به تعبیری اولین زمین لرزه بزرگ به معنی واقعی کلمه در منطقه ای شهری و محدوده‌ای مدرن در کشور بود زنگ خطری بود که اذهان عمومی و توجه دستگاه‌های مسوول را به نحوی جدی‌تر به مخاطرات و ابعاد فاجعه‌بار زلزله‌های این چنینی که در بسیاری از شهرها و مناطق مسکونی کشور حتی در ابعادی بزرگتر قابل تکرار است جلب کرد.

در آستانه سالگرد این زلزله فاجعه‌بار در گفت‌و‌گویی تفصیلی با دکتر ساسان عشقی، عضو هیات علمی پژوهشکده سازه پژوهشگاه بین‌المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله و دبیر انجمن مهندسی زلزله ایران از میزان پیشرفت‌های صورت گرفته در مدیریت ریسک زلزله و کاهش آسیب‌پذیری شهرها و سازه‌های کشور در برابر زمین‌لرزه و نقش مهم مهندسان در این زمینه طی دو دهه پس از رخداد زلزله منجیل و وقوع زمین‌لرزه‌های بزرگ متعدد دیگر در کشور پرسیده‌ایم.

دکتر عشقی که تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در مهندسی سازه و زلزله از دانشگاه صنعتی شریف و دکتری خود را در مهندسی زلزله از دانشگاه بریستول در کشور انگلستان گذرانده، طی سی سال گذشته بیشتر فعالیت‌های حرفه ای، آموزشی و پژوهشی خود را در زمینه مهندسی زلزله متمرکز کرده و در این مدت علاوه برعهده دار بودن مسوولیت‌های گوناگون، به عنوان مدیر گروه بازدید از مناطق زلزله زده پژوهشگاه زلزله به همراه همکاران از بیش از ۱۴ منطقه زلزله زده درایران و سه زلزله در کشورهای ترکیه، الجزایر و پاکستان بازدید کرده ونتیجه بازدیدها را در کنار دهها مقالات پژوهشی دیگر خود در کنفرانسها و مجلات علمی منتشر کرده اند.

دکتر عشقی دلیل علاقه خود را به این رشته مربوط به اولین تجربه خود از زلزله می داند.

حدود ساعت ۱۱ شب ۱۱ شهریور ۱۳۴۱ تهران در اثر زلزله بوئین زهرا به شدت لرزید. او که در آن زمان شش ساله بود به همراه خانواده خود در یک ساختمان بنائی دو طبقه در محله امیریه تهران زندگی می کردند و در صورتی که شدت زلزله بیشتر بود خانه بر سر آنها خراب می شد. هنوز صحنه لرزیدن ساختمان و فرار خود به کمک پدرش به محوطه باز بیمارستانی در نزدیک منزلشان در خاطر او باقی مانده است. جایی که آن شب و چندین شب بعدی از هراس زلزله محل خواب شبانه او و خانواده و همه همسایگان در فضای باز و بدون سرپناه شد. احساسی در درون او می گوید که به شکرانه نجات حتمی خود و خانواده از آن رویداد باید تا حد امکان در مسیری که انتخاب کرده است بکوشد.

نرخ تلفات ناشی از زلزله در ایران از بسیاری کشورهای زلزله خیز و در حال توسعه بیشتر است

دکتر ساسان عشقی در پاسخ به سوال خبرنگار «علمی» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در خصوص میزان آسیب پذیری ایران در مقابل زلزله نسبت به دیگر کشورها گفت: با توجه به زلزله‌هایی که در کشور ما رخ داده و همچنین با در نظر گرفتن نرخ مرگ و میر در زلزله که طبق تعریف سازمان ملل متحد نسبت تعداد افراد کشته شده به تعداد کل افراد زلزله زده است، متوجه می شویم این نرخ در ایران بسیار بالاتر از بسیاری از کشورهای زلزله خیز و در حال توسعه دنیاست. به طور مثال در زلزله اخیر «پورتوپرنس» در کشور«هائیتی» با بزرگای گشتاوری ۷، کل جمعیتی که تحت تاثیر زلزله قرار گرفت در حدود سه میلیون نفر بود که حدود ۸ درصد آنها یعنی در حدود ۲۳۰ هزار نفر طبق آمار رسمی کشته شدند. در زلزله ونچوان (چین ) که در سال گذشته اتفاق افتاد اگر حتی مفقودان را جزو کشته شدگان و برطبق آمار رسمی مجموعا حدود ۹۰ هزار نفر حساب نموده و به ۱۵ میلیون نفر ( جمعیت تحت تاثیر زلزله) تقسیم کنیم شاخص مربوطه برابر شش هزارم می‌شود اما در زلزله بم (۱۳۸۲) با بزرگای گشتاوری ۶/۶ تعداد ۲۶ هزار و ۲۷۱ نفر از حدود یک صد هزار نفر جمعیت تحت تاثیر زلزله کشته شدند یعنی از هر صد نفر حدود بیست و شش نفر کشته شدند.

بخش‌های وسیعی از بم هنوز بعد از هفت سال چهره‌ای زلزله‌زده دارد

وی گفت: زلزله بم برای ما زنگ خطر بزرگی بود که به نظر می رسد صدای آن فقط چند ماه در گوش ما شنیده شد. در این زلزله حداقل یک چهارم ساکنان شهر بم و مناطق اطراف آن کشته، بیش از یک چهارم و نیمی دیگر از مردم شهر بی خانمان شدند. در واقع یک باغ شهر تاریخی و زیبای کشور با ساکنانی مهربان، مولد، باهوش و سختکوش به ویرانه و گورستانی بزرگ تبدیل شد. علی‌رغم تلاشهای انجام شده و استفاده از تمام امکانات کشور برای بازسازی یک شهر کوچک یکصد هزار نفری، هنوز بخش بزرگی از شهر چهره یک شهر زلزله زده را دارد و شاید در روزگاری، نه چندان نزدیک، دوباره هویت شهری خود در قالبی تازه به دست آورد.

عشقی تصریح کرد: با در نظر گرفتن جمعیت شهر بم در زمان زلزله، حتی تصور وقوع زلزله ای متوسط یا بزرگ در یکی از شهرهای ایران با جمعیت بالای یک میلیون نفر(۱۰ برابر جمعیت بم) یا تهران با جمعیت بالای ده میلیون نفر(۱۰۰ برابر جمعیت بم) تکان دهنده است. در حال حاضر در شهری مانند تهران که به صورت قارچی رشد کرده و می کند و با خیابان‌هایی اکثرا غیر استاندارد، در صورت وقوع زلزله و ریزش آوارها راههای تردد به طور کامل بر امداد رسانان بسته شده و بزرگراه‌ها نیز به وسیله مردمی که در حال جابجائی یا فرار هستند به صورت یک پارکینگ بزرگ در خواهد آمد که شاید تنها عملیات امداد رسانی هوایی امکان پذیر باشد.

مدیریت زلزله در ایران به روش‌های دو دهه پیش دنیا انجام می‌شود!

دبیر انجمن مهندسی زلزله ایران در خصوص وضع موجود در مدیریت سانحه خاطر نشان کرد: در کشور ما روش‌های دو دهه پیش دنیا در مدیریت سانحه زلزله اجرا می‌شود، یعنی ابتدا منتظر وقوع سانحه و در ادامه به دنبال مقابله با آثار آن در قالب مدیریت بحران هستیم، اما همان طور که از نام سازمان پیشگیری و مدیریت بحران تهران بر می‌آید، ابتدا باید با تاکید بر بخش پیشگیری که با پیش‌بینی خسارت‌های مالی و جانی، ظرفیت‌های پذیرش آنها درکشورو محاسبه توان تحمل کشتگان وخسارت‌ها شروع شده اقدامات بعدی را انجام داد که باید خود را برای مواجهه هر چه بهتر با سانحه، مدیریت صحیح آن آماده کنیم و تغییر اساسی در انتخاب راه حل آماده کنیم.

مدیر گروه سازه‌های خاص پژوهشکده مهندسی سازه پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی با اشاره به سانحه ریزش ساختمانی هفت طبقه در سعادت آباد تصریح کرد: در تیرماه ۱۳۸۷ ساختمانی هفت طبقه در خیابان بیست و چهارم – خیابان فرهنگ – سعادت آباد تهران فرو ریخت که بر اثر آن ۱۷ کارگر از اهالی کوهدشت استان لرستان که تعدادی از آنها دانشجو بوده و برای گذران زندگی در کنار اقوام خود مشغول به کار در این ساختمان بودند به طرز وحشتناکی جان سپردند. در آن فاجعه که به زودی از خاطره ها محو شد و به درستی معلوم نشد که مقصر یا مقصران چه کسانی بوده اند یا چگونه از تکرار آن می توان جلوگیری کرد، تمام امکانات شهرداری تنها برای تخریب باقیمانده ساختمان و جمع‌آوری آوار بسیج شد چرا که بر اساس جست‌وجوی اولیه به این نتیجه رسیده بودند که کارگران آن ساختمان جان خود را از دست داده‌اند؛ بنابراین عملیات جست‌وجو، نجات و جمع آوری آوار که بسیار زمان گیر است در این مورد چندین ساعت بیشتر طول نکشید. شاید حدود ۳۰ ساعت بدون وقفه و با بسیج تمام امکانات شهرداری تهران اعم از پرسنل، انواع ماشین آلات ساختمانی و یک اتوبوس که در آن یک ژنراتور بزرگ برای تامین برق بود، عملیات جمع‌آوری آوار و بیرون آوردن باقیمانده پیکر کشته شدگان به طول انجامید.

صد و چند سوله در برابر ابعاد فاجعه‌بار زلزله احتمالی تهران چقدر کارایی دارد؟

عشقی در ادامه عنوان کرد : با مروراین حادثه یک سوال در ذهن هر کسی ایجاد می‌شود که اگر در تهران زلزله رخ دهد، چند روز زمان می‌برد که به افرادی که مجروح یا سالم در دام آوارهای ساختمانی افتاده اند رسیدگی شود و آیا امکانات کافی برای پاسخگویی به نیازهای اولیه زلزله‌زدگان از قبیل سرپناه، امکانات اولیه زندگی و خدمات بهداشتی و درمانی برای این جمعیت عظیم وجود دارد و این که اساسا صد و چند سوله ایجاد شده در تهران در عین مفید بودن در برابر ابعاد سانحه به وجود آمده چقدر موثر خواهند بود؟

عضو هیات علمی پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی با بیان اینکه باید از ارزیابی میزان خسارت‌های احتمالی یا ریسک زلزله به راه حل‌ها برسیم، اظهار کرد: در حال حاضر براساس وظایف سازمانی و ظرفیتهای مالی، تدارکاتی، عملیاتی و میزان مشارکت سازمانها و نهاد های موجود برنامه هایی در قالب مدیریت جامع بحران تدوین کرده و سعی می کنیم آنها را بر شرایط فرضی زلزله های آینده تحمیل کنیم. در این رهگذر اصل مساله که مدیریت خسارتهای جانی و مالی قبل از وقوع زلزله‌هاست جای خود را به آرزوی مدیریت وضعیت بحرانی قربانیان و بازماندگان و مناطق زلزله زده می‌دهد ولی شاید به قول سهراب سپهری چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید!

فروریزش ساختمان‌ها، انسانها را به کشتن می‌دهد نه زلزله!

وی با اشاره به این‌که باید بدانیم فروریزش ساختمانها، انسانها را به کشتن می‌دهد نه زلزله، تاکید کرد: علل آسیب پذیری ساختمانهای کشور و مرگ ومیر ناشی از فروریزش آنها در تحقیقات متعددی توسط محققان بررسی شده ولی متاسفانه به نظر می رسد در زمینه انتقال این تحقیقات به مسئولان کشور و مردم تلاش لازم صورت نگرفته است. یکی از مشکلات موجود در اغلب سیستم‌های ساختمانی مورد استفاده در ایران حتی در ساختمانهای به اصطلاح مهندسی ساز، استفاده از مصالح و روش نامناسب و در نتیجه آن وجود سقفها و دیوارهای بسیار سنگین است. وزن هر مترمربع از سقف ( مثلا سقف تیرچه بلوک) حداقل دو برابر باری است که باید روی خود در شرایط عادی (نه تحت اثر زلزله) تحمل کند.

پناه بردن به زیر میز و نیمکت در یک ساختمان بنائی سنتی و بدون اسکلت چه فایده‌ای دارد؟

دبیر انجمن مهندسی زلزله ایران اضافه کرد: استفاده گسترده از دیوار های بنائی سنگین و غیر مقاوم به صورت دیوارهای داخلی و نما، به شدت نیروی جانبی ناشی از زلزله را افزایش داده و علاوه بر احتمال ایجاد اختلال در رفتار در نظر گرفته شده برای سازه در هنگام زلزله، به محض وجود هرگونه نقصی در طراحی و اجرای سازه و یا برآورد خطر زلزله منجر به فروریختن سقف‌ها و دیوارهای سنگین همراه به صورت آوار بر سر ساکنان شود و یا آنها را در داخل خود بدام اندازد. حال سووال این است که آیا واقعا پناه بردن به زیر میز یا نیمکت که در مانورها مکررا توصیه می شود در یک ساختمان بنائی سنتی و بدون اسکلت (مانند ساختمان بسیاری از مهد کودکها و مدارس ما) می تواند جان کودکان ما را از سقوط سقف‌ها نجات دهد؟ متاسفانه جواب در بسیاری از شرایط منفی است .

عشقی با بیان اینکه باید به جای سعی و خطا در عملکرد به مطالعات و نظرات کارشناسی اعتماد کنیم، خاطر نشان کرد : ارزیابی ریسک و میزان خسارات احتمالی زلزله بر اساس سناریو‌های مختلف ما را به برآوردی واقع بینانه از نیازهای بعد از زلزله که بدون شک ده‌ها بار بیشتر از تمام ظرفیتهای توسعه یافته ما برای زمان مطلوب بعد از زلزله ها (مثلا ۲۴ ساعت اولیه برای جست‌وجو، نجات و امداد) خواهد بود، رهنمون خواهد کرد. به عنوان مثال در مانوری که در ۱۲بهمن ماه سال گذشته از طرف مدیرکل مدیریت بحران استان تهران برگزار شد اعلام شد «فرض شده است که در تهران زلزله‌ای به شدت ۷٫۱ درجه در مقیاس ریشتر با تخریب ۷۵ درصدی حدود یک میلیون واحد مسکونی و برآورد ۵۰۰ هزار نفر تلفات و سه میلیون نفر بی‌خانمان رخ دهد.» اولین سئوال این است در صورت صحت برآورد انجام شده، آیا اساسا مجموع ظرفیت فعلی جست‌وجو، نجات و امداد کشور می تواند پاسخگوی این فاجعه جهانی باشد یا به فرض که این فاجعه مدیریت شد در گرماگرم این عملیات محیرالعقول و بی نظیر، مدیریت کلان یک کشور هفتاد و چند میلیون نفری با وسعت ایران چگونه از مرکز بحران امکان پذیر خواهد بود؟

عضو هیات علمی پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله ضمن اشاره به اینکه باید بیشترین توجه و تاکید خود را برپیشگیری در برابر زلزله با حداکثر استفاده از توان مهندسان، مدیران و نتایج تحقیقات کاربردی قرار دهیم تصریح کرد: خطرات ناشی از وقوع زلزله برای ابر شهری مانند تهران به جایی رسیده که برای چندمین بار با فرمان مجمع تشخیص مصلحت نظام، مسئولان باید در چند سال آینده برای جایگزین کردن شهری به جای آن تمهیدات لازم را بیاندیشند.

در عمل به کاهش ریسک زلزله در شهرهایی با لرزه‌خیزی بالا اعتقاد چندانی نداریم

مدیر گروه سازه‌های خاص پژوهشکده مهندسی سازه پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی با بیان این که کشور قزاقستان در سال ۱۹۹۸ رسما پایتخت خود را از شهر آلماتی ۵/۱ میلیون نفره به شهر آستانه با جمعیتی حدود ۷۵۰هزار نفر منتقل کرد که یکی از مهمترین علل این تصمیم، زلزله خیزی شدید شهر آلماتی بود، گفت: متاسفانه به نظر می رسد علی‌رغم تجربیات ملی و جهانی، در عمل به کاهش ریسک زلزله در شهرهایی با لرزه‌خیزی بالا نظیر تهران و تبریز اعتقاد چندانی نداریم وبیشتر با نگرش معروف به مدیریت بحران، چشم امید به توان عملیاتی سازمانهای متعدد مسئول در کشور بعد از وقوع زلزله ها داریم تا به سرعت ستادهای مدیریت بحران تشکیل داده و دهها سازمان و نهاد را به منطقه زلزله زده ارسال کنیم که پشتیبانی لازم و هماهنگی بین آنها خود زمینه ساز بحران‌های جدید است.

دیدگاه انفعالی موجود در برخورد با زلزله ناشی از تفکر چند دهه قبل است

عشقی در گفت‌و‌گو با ایسنا با بیان این که این نوع برخورد انفعالی با زلزله ناشی از تفکر چند دهه قبل است و تاثیر تعیین کننده ای در کاهش تعداد تلفات و خسارات ناشی از زلزله نخواهد داشت اظهار کرد: ما باید به سمت برخورد فعال که همان مدیریت ریسک از طریق کاهش آسیب پذیری لرزه ای ساختمان‌ها، اصلاح سیستم‌های ساختمانی معمول، کنترل و نظارت و کمک به اقشار آسیب پذیر و مستاجرانی که اکثرا نه از نظر مالی و نه حقوقی امکان تغییر وضعیت فعلی و کاهش ریسک گاه بسیار بالای خود را ندارند، پیش برویم.

ساختار‌های فعلی مدیریت سانحه در کشور نقایصی جدی دارند

وی در رابطه با نقص های ساختار‌های موجود در مدیریت سانحه عنوان کرد: در ساختارهای فعلی، برخی معضلات مهم به وجود آمده بعد از زلزله‌ها بعضا چندین متولی دارد که خواه ناخواه در این حالت، اختیارات، بودجه ها ومسئولیتها عملا تداخل پیداکرده و از طرف دیگر پاسخگویی در برابر فعالیتهای انجام شده که اکثر آنها بدون شک از سر خیر خواهی هم بوده است، وجود نخواهد داشت، چرا که از ابتدا برنامه مدونی همراه با هدف تعریف شده، بودجه، شرح وظایف و زمان بندی توسط یک سازمان دولتی یا خصوصی مشخص ارائه، تصویب و ابلاغ و نظارت نشده است و سازمانها با مدیریت‌های گوناگون هریک در استطاعت خود تلاش لازم را مبذول کرده و در آخر گزارش فعالیتهای خود را می‌دهند. مثلا در حال حاضر بعد از زلزله ها تامین سرپناه اضطراری وظیفه سازمان هلال احمر (در تعریف یک سازمان مردم نهاد) و تامین سر پناه موقت وظیفه سازمان مدیریت بحران(وزارت کشور) و سرپناه دائم وظیفه وزارت مسکن و شهرسازی( از طریق بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و یا ادارات کل مسکن استان‌ها) و سازمان‌های آب و برق و گاز و … می باشد.

دبیر انجمن مهندسی زلزله ایران اضافه کرد: در چنین شرایطی برای خانواده زلزله زده‌ای که کاشانه و گاهی چندین نفر از افراد خانواده خود را از دست داده است، مساله فوری و اصلی، داشتن یک سرپناه جدید و قابل زندگی است نه سرو کارداشتن حداقل تا چند سال بعد از وقوع زلزله با چندین نهاد و موسسه دولتی و نیمه دولتی و اداری و مالی که هرکدام با احساس نوع دوستی و مسوولیت لازم و کامل ولی درگیر بوروکراسی و محدودیتهای قانونی در حال خدمت رسانی خواهند بود. باید از خود پرسید اکنون اگر وجود این مساله را قبول کنیم سئوال اینست چه فکری برای حل آن در زلزله متوسط یا قوی بعدی در مناطق مسکونی پرجمعیت کرده‌ایم؟ به عنوان مثال چرا وزارت مسکن و شهرسازی با استفاده از توان بالقوه سازمانهای نظام مهندسی کشور متولی بازسازی منطقه زلزله زده و تامین مسکن زلزله زدگان نمی شود که از روز اول برنامه ریزی و اقدامات لازم را انجام دهد و در برابر فعالیتهای خود درمیان مدت و درازمدت پاسخگو باشد؟ در آن صورت یکی از وظایف مهم آن نهاد، کاهش ریسک زلزله به طور تدریجی و یا به عبارت دیگر افزایش تاب جوامع شهری و روستائی در برابر زلزله و کمک به توسعه پایدار آن جوامع خواهد بود که قابل ارزیابی سالیانه به طور کمی نیز می باشد. یعنی مرجعی رسمی اعلام کند که مثلا در شهری مانند تبریز با در نظر گرفتن شاخصهای معینی در توسعه پایدار شهر، ریسک زلزله در حال کاهش است یا افزایش.

به رسمیت شناختن یک نهاد مسوول در ساخت و ساز ساختمان‌های مسکونی در کشور ضروری است

عشقی با بیان اینکه به رسمیت شناختن یک نهاد مسوول در امر ساخت و ساز ساختمان‌های مسکونی در کشور بهتر از سپردن امر ساخت وساز به شهرداری‌ها و تامین بودجه آنها از راه فروش هرچه بیشتر تراکم، دریافت جریمه تخلفات از ساختمانها بعد از ساخت و طبیعتا عدم توجه لازم به توسعه پایدار و کاهش ریسک زلزله است خاطرنشان کرد: در این صورت، شهرها علاوه بر برخورداری از ایمنی لرزه ای بیشتر، بر اساس اصول شهرسازی توسعه یافته و زیباتر هم خواهند بود ولی در حال حاضر بسیاری از اصول شهرسازی در شهر تهران رعایت نشده و نمی‌شود که با برداشته شدن وظیفه مدیریت ساخت و ساز شهری از گردن شهرداری‌ها، آن‌ها هم با فراغ بال لازم و تکیه بر درآمدهای قانونی و ثابتی نظیر بودجه مشخص پیش بینی شده از محل مالیاتهای عمومی و مالیاتهای مستقیم نظیر عوارض نوسازی و مالیات ارزش افزوده و نظایر آنها به مدیریت واحد شهری یعنی مدیریت حمل ونقل، وسائل نقلیه عمومی، ترافیک، توسعه سازه های شهری نظیر پلهای هوائی و تونلها، آب و برق، پسماند، آرامستانها و دهها وظیفه دیگر خواهند پرداخت و با اخذ عوارض از سازمانهای خصوصی ارائه دهنده این خدمات خواهند توانست نقش تعیین کننده ای در کاهش ریسک زلزله در شهرها ایفا کنند.

انبوه سازی مسکن به شرکت‌های معتبر مجری ساخت و ساز و توسعه شهری محول شود

وی در خصوص کاربرد صنعتی سازی ساختمان به عنوان راه حلی در انبوه سازی مسکن تصریح کرد: به جای این که ساخت و سازها به صورت موردی و شخصی انجام شود باید آنها را به شرکت‌های معتبر به عنوان مجری ساخت و ساز و توسعه شهری بسپاریم و کار این شرکتها را توسط شرکت‌های تخصصی تر به نیابت از وزارت مسکن و شهرسازی کنترل و نظارت کنیم.اما به هر حال باید امور مهندسی به دست مهندسان سپرده شود همانطور که در مورد پزشکان این امر سالیان درازی است وجود داشته و نتیجه آنهم بسیار خوب بوده است.

عضو هیات علمی پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله در گفت‌و‌گو با ایسنا با بیان این که در کشورهای پیشرفته دنیا، سیستم‌های نوین ساخت‌وساز را با گذراندن مراحل مطالعاتی و تحقیقاتی مختلف پیاده می‌کنند، تاکید کرد: امروز مشاهده می‌کنیم که از سوی وزارت مسکن و شهرسازی ۱۴ سیستم نوین ساخت صنعتی با تائید مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن اعلام شده و براساس آن و تشویق‌های مالی قانونی برای استفاده از آنها، انبوه سازان کار خود را شروع کرده‌اند. چرا که به طور مثال باید سالی یک میلیون واحد مسکونی بسازند و از آنجا که در تهران تقریبا انبوه سازی به مفهوم متعارف آن در حال حاضرصورت نمی‌گیرد و اینکار در شهرکهای اقماری شهرهای بزرگ و تا حدی دور از چشمهای کنجکاو در دست انجام است.

هیچ تضمیمی برای مقاومت سازه‌های نوساز شهرک‌های جدید وجود ندارد

دبیر انجمن مهندسی زلزله ایران خاطرنشان کرد: با انبوه سازی‌هایی که بعضا بدون رعایت اصول کارشناسی در شهرک های جدید صورت می گیرد، هیچ تضمینی برای مقاومت این قبیل سازه‌های نو‌ساز در برابر زلزله احتمالی وجود ندارد و از آنجا که با جان مردم سرو کار داریم باید آئین نامه ها و دستورالعملهای لازم را برای کاربرد سیستمهای نیمه صنعتی و صنعتی داشته و با استفاده از مجریان با حداقل درجه کارشناسی عمران و سوابق لازم حداقل طبق استانداردهای موجود در دنیا به انبوه سازی بپردازیم.

تغییرناگهانی و بدون پشتوانه علمی سیستم ساخت وساز سنتی به انبوه سازی صنعتی ازمهمترین مشکلات موجود است

عشقی با اشاره به این که یکی از مهمترین مشکلات فعلی تغییر ناگهانی ، سریع و بدون پشتوانه مطالعاتی و علمی سیستم ساخت و ساز سنتی به سوی صنعتی سازی انبوه سازی است خاطرنشان کرد: در قانون بودجه سال ۱۳۸۶ در جزء ۲-۶ بند (د) تبصره ۶ استفاده از روشهای تولید صنعتی در ساختمان سازی توصیه و مشوقهای مالی برای سازندگان در نظر گرفته شده است. این اقدام اگر چه بسیار دیر صورت گرفت ولی خوشبختانه انجام شد.

وی تصریح کرد: چند ماه پس از تصویب و ابلاغ قانون، وزارت مسکن و شهرسازی بر اساس جزوه ای در حدود ۴۰ صفحه از یک مرکز معروف تحقیقاتی تحت عنوان «گامی در صنعتی سازی ساختمان» ۱۴ سیستم سازه ای معرفی شده در این جزوه را به عنوان فن‌آوری های تائید شده به رسمیت شناخت. مطالب این جزوه بیشتر معرفی اجمالی این سیستم هاست و به طور جسته گریخته به الزامات فنی برای کاربرد آنها اشاره می کند.

عشقی خاطرنشان کرد: انتظاری که از یک مرکز معتبر تحقیقاتی با سابقه سی و چند ساله ای می رفت این بود که علی‌رغم شاید فشاری که به طور طبیعی ممکن است از وزارتخانه متبوعه در سرعت بخشیدن در امر اعلام فن‌آوری های مجاز وجود داشته می‌توانست در مرحله اول کار دامنه کاربرد این جزوه را به طورمحدود معرفی کند – نه تائید یکجا و شتاب زده همه آنها بدون معرفی آئین نامه یا دستورالعمل جامع مشخصی در مورد طراحی و اجرای هریک از آنها به زبان فارسی – و سپس با انجام تحقیقات لازم اقدام به انتشار ضوابط طراحی، اجرائی و مشوق‌های لازم برای هر سیستم کنند.

دکتر عشقی خاطرنشان کرد که بیش از دو سال است بر روی یکی از فن‌آوری های تائید شده یعنی سیستمهای ساختمانی بتنی موسوم به تونلی به عنوان پروژه پژوهشی کار و آزمایش می‌کند که با توجه به پیچیدهگیهای آن، هنوز جای کار بسیاری باقی است تا بتوان دستورالعمل جامعی برای طراحی لرزه ای و اجرای آن پیشنهاد کرد.

مشوق‌های قانونی به جای مهندسان مشاور و پیمانکاران باصلاحیت به سمت انبوه سازان هدایت شده است

وی افزود: نگرانی در این زمینه وقتی بیشتر می شود که تائید انجام شده و مشوق‌های قانونی به جای هدایت به سمت شرکتهای مهندسان مشاور و پیمانکاران صاحب صلاحیت به سوی شرکتهای نوپای به اصطلاح انبوه ساز هدایت شده و شوربختانه با وجود لشکری ۱۰۰ هزار نفره یا بیشتر از مهندسان عمران در کشور ( آمار دقیقی را از مراجعی که می شناختم پرسیدم و معلومم شد که هیچ معلوم نشد!) اکثرا این شرکت‌های انبوه ساز توسط افراد علاقمند به ساخت و ساز و پیمانکاران تجربی و نه لزوما مهندس با دانش و تجربه کافی اداره می‌شوند و در حال حاضر با حمایتهای لازم حقوقی، فنی و مالی تشکلهای صنفی انبوه سازان به عرصه ساخت و ساز در مقیاس کلان و با مشوقهای کافی و ضوابط حداقلی وارد شده اند و در شهرکهای جدید مشغول فعالیت هستند. امید است بررسی و تجدید نظر لازم توسط وزارت مسکن و شهرسازی هم در زمینه مستند سازی لازم در فن‌آوری های تائید شده و هم سازمان دهی مجدد انبوه سازان در قالب شرکتهای پیمانکاری یا شرکت‌های (طرح و ساخت) با ضوابط سازمان مدیریت و برنامه ریزی سابق صورت گیرد.

عضو هیات علمی پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله در خصوص موانع پژوهشی، آموزشی و حرفه ای موجود در ساخت و ساز اظهار کرد: چرا به جای ایجاد موسسات تحقیقاتی وابسته به دستگاه‌های اجرایی و یا عقد قراردادهای کارشناسی با اعضای هیئت علمی دانشگاهها به صورت انفرادی که گاه با کمال تاسف در مواردی به علت محدودیت‌ها به ارائه شبه تحقیقاتی منجر می‌شود، صورت مساله و مشکل اصلی را به درستی تعریف نمی کنیم. آیا نمی توان با تعریف درست مشکل جزئی از راه حل را پیدا کرد؟ در حال حاضر از پژوهشگاهها، دانشگاهها، انجمنهای حرفه‌ ای و غیردولتی و موسسات تحقیقاتی مستقل و در قالب افراد حقوقی برای مطالعه مسائل مربوط به کاهش ریسک زلزله و آموزشها استفاده لازم صورت نمی گیرد که علل آن باید مورد بررسی قرار گیرد. همکاران دانشگاهی هم حتما التفات بیشتری به‌خانه دوم خود دارند و مدت زمان بیشتری را در آن صرف آموزش مهندسان و پژوهشگران آینده و انجام تحقیقات و همکاریهای علمی و فنی با دستگاههای دولتی و خصوصی خواهند نمود.

دبیر انجمن مهندسی زلزله ایران در رابطه با نحوه آموزش مهندسان عمران تصریح کرد: برای آشنائی هر چه بیشتر مهندسان عمران – گرایش سازه با مهندسی زلزله، باید کارهای اساسی صورت داد. اکثر واحد های دانشگاهی دانشگاه آزاد هرساله به طور متوسط حدود یکصد دانشجوی مهندسی عمران پذیرش کرده و شاید مجموع دانشجویان مهندسی عمران دانشگاه آزاد به تنهائی حدود هشت هزار نفردر سال (تخمینی و برای دو نیمسال) باشد که کیفیت آموزش این خیل عظیم را باید از مسئولان و فارغ التحصیلان آن دانشگاه پرسید.

وی با اشاره به این که قدیمی ترین دانشکده فنی کشور از سال ۱۳۶۴ تا به حال با وجود دهها استاد مبرز و تمام وقت و تجهیزات دانشگاهی کافی، سالانه فقط ۸۵ دانشجو در رشته کارشناسی عمران می پذیرد، گفت: به‌هر حال اگر به این عده سالیانه حدود چهار هزار نفر دانشجویان دانشگاههای سراسری و غیر انتفاعی و خارج از کشور را اضافه کنیم و فرض کنیم فقط هشت هزار نفر ( کاملا تخمینی) از این عده بعد از دوره سربازی وارد بازار کار بشوند و بقیه یا قادر به اخذ مدرک نشوند و یا در داخل یا خارج ادامه تحصیل دهند، عدم آموزش ضمن خدمت و ارتقا و رشد فردی مهندسان موجود به همراه این تعداد از مهندسان و وارد شدن اکثریت قریب به اتفاق آنها در ساخت و ساز شهری به عنوان یک حق مکتسبه و رقابتهای کاری ناسالم و غیر قابل اجتناب با توجه به ضعفهای ساختاری موجود در سازمانهای نظام مهندسی و نقش نسبتا کمرنگ آنها در کیفیت آموزش مهندسان و یا تعداد فارغ التحصیلان می تواند مثلا در زمینه مورد بحث ما منجر به عدم دقت لازم در طراحی و اجرای سازه ها و به طور مستقیم و غیرمستقیم باعث افزایش ریسک زلزله شود.

وی گفت: با آموزش صحیح باید افرادی طراح و حرفه‌ای تربیت کنیم و به جای پرداختن به کمیت و تعداد دانشجویان در رشته‌ مهندسی عمران که باب شده به کیفیت بپردازیم تا کارشناسانی حرفه‌یی و مجرب را تربیت کنیم. عدم وجود روابط اصولی و برپایه شناخت و اعتماد بین مهندسان سازه و مهندسان معمار نیز بر مشکلات موجود در زمینه داشتن یک ساختمان ایمن می افزاید.

وی با اشاره به این که در زلزله ونچوان(چین) اغلب ۲۲۰۰۰ دانش آموز، جان خود را در اثر خراب شدن مدارس بر سر خود از دست دادند، خاطر نشان کرد: سازمان مسئول در ایران که با سابقه ای بیش از سی و چند ساله هم نقش کارفرما، هم مشاور و پیمانکار و ناظر را داشته است، در چند سال اخیر با بودجه ای عظیم و سخاوتمندانه از طرف مجلس شورای اسلامی، نقش مقاوم ساز را نیز برای مدارس کشور را عهده دار شده است. این سازمان زیر نظر وزارت خانه ای نظیر وزارت آموزش و پرورش با صدها دغدغه آموزشی برای ۱۸ میلیون دانش آموز و بدون ارتباط مستقیم با مسائل عمرانی فعالیت می‌کند. این اشاره بیشتر از نظر روش شناسانه است که بنده در حد خود یاد گرفته ام که کارهای پیچیده و از نظر ساختاری متفاوت مهندسی را هریک در جای خود باید دید تا منافع کارفرمای واقعی یعنی مردم از نظر ایمنی، فنی و اقتصادی تضمین شود. در عین حال امیدوارم که هرگز هیچ یک از ساختمان‌های مدرسه های ساخته شده با نقشه های تیپ این سازمان به هیچ علتی از جمله زلزله بر سر نو آموزان این مرز و بوم فرونریزد ولی با توجه به فراوانی مدارس و مهد کودکهای دولتی و خصوصی آسیب پذیر که اکثرا منازل قدیمی بنائی ساز یا بازسازی شده مسکونی با تغییر کاربری و بدون مقاومت کافی در برابر زلزله بوده اند و روند کند ارزیابی و بهسازی آنها از طرف آن سازمان که حتما دلایل خاص خود را دارد، متاسفانه از دیدگاه مدیریت ریسک زلزله شاید بزرگترین رقیب ما زمان باشد. یعنی یا باید هر چه زودتر کاری برای رفع نقائص سازه ای برای مقابله با زلزله انجام دهیم یا اینکه بارهای ناشی از زلزله بسراغ آن خواهد رفت. در زلزله ۱۹۸۹ لوما پریتای ایالات متحده بعضی از پلهای عظیم بزرگراهی که خراب شدند حتی قبل از زلزله عدم کفایت لرزه ای آنها گزارش شده بود ولی هنوز نوبت به بهسازی لرزه ای آنها نرسیده بود!

اجباری شدن بیمه زلزله ضروری است

مدیر گروه سازه‌های خاص پژوهشکده مهندسی سازه پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی در خصوص بیمه ساختمان در برابر زلزله تاکید کرد: بیمه ساختمان در برابر زلزله مانند بیمه بدنه یا شخص ثالث است که در واقع بخشی از ریسک مالی ناشی از حوادث را تقبل می کند چرا برای کوچکترین محصولات خانگی که در بازار ارائه می‌شود، مردم در مورد ضمانت نامه و حتی شرکت ضمانت کننده حساس‌اند اما برای ساختمان که با جان مردم سر و کار دارد و جزو بزرگترین سرمایه‌گذاری‌ زندگی بسیاری از خانواده‌ها محسوب می‌شود، این کار واجب محسوب نمی شود. با توسعه بیمه زلزله در کنار مزایای بدیهی آن، به طور غیر مستقیم و در میان مدت شرکتهای بیمه با کاهش چشمگیر نرخ بیمه برای ساختمانهای ایمن تر می توانند موثر واقع شوند.

عضو هیات علمی پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله در رابطه با راهکارهای موجود برای کاهش آسیب‌پذیری در برابر زلزله گفت: باید رفتارها و سیاست‌های کلان ما به گونه‌ای باشد که ما را به توسعه پایدار برساند و در واقع به جای طرح قبول رشد قارچ گونه ساختمانهای با ظاهر و کیفیتهای مختلف از نظر ایمنی لرزه ای در شهرها و وابستگی درآمد شهرداریها به آنها، برای توسعه شهری از سیاستگذاریهایی که با استفاده از توان عظیم جامعه مهندسان کشور صورت می‌گیرد به سوی توسعه پایدار که در آن ایمنی جان شهروندان در کنار پیشرفتهای همه جانبه دیگر نقش اساسی دارد، حرکت کنیم.

ایمنی سازه در برابر زلزله به عنوان یکی از اصول خرید مسکن مورد توجه قرار گیرد

عشقی در خصوص دیگر راهکارهای موجود برای کاهش آسیب‌پذیری در برابر زلزله اظهار داشت: آگاه سازی مردم نسبت به اصول ایمنی سازه در برابر زلزله به عنوان یکی از اصول خرید مسکن، راهکار مناسبی است.

هر ساختمانی باید دارای هویت و شناسنامه‌ای باشد. هویت دادن به ساختمان‌ها و این که مهندسان معمار و سازه یا ناظر آن چه کسانی بوده اند و یا چه اصولی در ساخت آن رعایت شده از ضرورت‌های موجود در امر ساخت و ساز است که می‌تواند به اصلاح فرهنگ ساخت و ساز کمک کند و باید ارزش افزوده ناشی از کارهای مهندسی و نقشه معماری را که به تقویت و بهسازی ساختمان کمک می‌کند به همگان معرفی کرد.

وی خاطرنشان کرد: این که به هنگام خرید مسکن به جای توجه به ظاهر ساختمان، نکات مهم از نظر مهندسی سازه و زلزله مانند سیستم مقاوم در برابر حرکت جانبی، اندازه و تعداد ستون‌ها و کیفیت مصالح مصرفی، داشتن نقشه ها و دفترچه محاسبات … را مورد توجه قرار دهند که همه این موارد و بیشتر می تواند در مدرکی قانونی به صورت شناسنامه فنی ساختمان در هنگام خرید و فروش یا اجاره مورد توجه قرار گیرد و حتی اگر کسی اسم فرزندش را در مهد کودک یا مدرسه ای می نویسد می تواند به عنوان یک ملاک انتخاب محل آموزش مقاوم تری را در برابر زلزله انتخاب کند همچنین دولت می تواند مشوق‌های قانونی لازم برای مالکان ساختمانهای مقاوم‌تر در نظر بگیرد.

دبیر انجمن مهندسی زلزله ایران تصریح کرد: دولت می تواند برای مردم راهکارهای قانونی و تشویقی در جهت آسیب پذیری و مقاوم سازی لرزه ای ساختمانها تعیین کند که مقاوم سازی ساختمانهای موجود مسکونی در شهرهائی مثل تهران هرچه زودتر شروع شود به عنوان پیشنهاد مثلا ۳۰ درصد هزینه ارزیابی ایمنی ساختمانها و طرح بهسازی لرزه ای را مالکان هر ساختمان و ۷۰ درصد آن را وزارت مسکن و شهر سازی و دولت تقبل کند و در مرحله اجرای طرح بهسازی ۷۰ درصد را مالکان و ۳۰ درصد را دولت بپردازند.

دبیر انجمن مهندسی زلزله ایران در پایان با گرامیداشت یاد جانباختگان زلزله منجیل بر نقش رسانه‌ها در آگاهی بخشی به جامعه در خصوص زلزله و کاهش آسیب‌پذیری در برابر آن تاکید کرد و با ادای احترام و تقدیر از تلاش‌های حسن قریب و اسماعیل عمرانی – عکاس و خبرنگار شهید ایسنا در سانحه سقوط هواپیمای سی ۱۳۰ – در پوشش اخبار زلزله‌های کشور گفت: این دو شهید و دیگر همکارانشان در ایسنا در امر خبر رسانی سنت شکن و پیشتاز بوده و خود را بلافاصله به مناطق زلزله زده می رساندند و عکسها و خبرهائی را که کاربرد آنها بسیار فراتر از خبر رسانی یک سانحه بوده و حتی در پژوهش هائی نظیر علل مرگ و میر قابل استفاده هستند را تهیه کرده و به یادگار گذاشته اند.

گفت‌و‌گو: روح الله رضایی مقدم، خبرنگار ایسنا

21 فوریه، 2010 |