درسهایی از یک تصادف جاده ای

درسهایی از یک تصادف جاده ای

امروز از جاده فیروزکوه به سمت تهران باز می گشتیم بعد از فیروزکوه جاده در یک منطقه کوهستانی به یکباره از یک جاده یک طرفه تبدیل به جاده دو طرفه می شد این حالت در صورتی که راننده دقت کافی نداشته باشد به خاطر عدم نصب تابلوهای راهنمای مناسب در مسیر قابل تشخیص نیست .

متاسفانه امروز به چشم خود دیدم که چطور دویست متر جلوتر از خودم یک پراید در دهانه ورودی یک تونل شاخ به شاخ با یک اتومبیل فولکس گل تصادف کرد آنهم در حالی که راننده پراید تا لحظه برخورد متوجه نشده بود که جاده دوطرفه شده است و متاسفانه خط ترمز پراید با سرعتی در حدود نود کیلومتر پنح متر هم نبود

پراید سه سرنشین داشت که راننده در بین فرمان اتومبیل و صندلی در میان قطعات آهن ناشی از له شدن کاپوت و وارد شدن موتور ماشین پرس شده بود و همسرش نیز به شدت از ناحیه سر وپا و هر دو دستش دچار شکستگی های شدید شده بود . با آنکه شدت حادثه به حدی بود که وسایل موجود در صندوق عقب ماشین تا صندلی های راننده و شاگرد پیش آمده بودخوشبختانه دختر کوچک خانواده که هشت سال بیشتر نداشت و روی صندلی عقب نشسته بود کاملا سالم مانده بود 

سرنشین اتومبیل فولکس گل هم یک نفر بود که ایشان هم کمربند ایمنی بسته بود هم ایربگ ماشین باز شده بود و الحمد الله راننده کاملا سالم بود

در طی مدیریت این حادثه چند نکته وجود داشت که بد ندیدم که برای استفاده  دوستان آن را مکتوب کنم .

 

·         ابتدا دختر بچه را از ماشین خارج کردیم و دور از ماشین های حادثه دیده نگه داشتیم تا در زمانی که سرگرم رها سازی پدر و مادرش هستیم نتواند ناظر صدمات وارده با آنها باشد  

 

·         به علت پرس شدن موتور پراید امکان دسترسی به باطری ماشین وجود نداشت اما نشتی بنزین ماشین گل ( ماشین روبرویی ) دقیقا به زیر پراید می آمد لذا لازم بود که به هر نحوی که ممکن است خطر آتش سوزی آنهم در حالی که راننده و همسرش محبوس بودند انجام شود / امکان دسترسی به باطری ماشین در حالی که موتور له شده بود ممکن نبود لذا بکمک مردم ماشین را دو متر از جای خود جابجا کردیم و با خاک مسیر بنزین را کنترل کردیم تا بتوانیم در کوتاه ترین زمان محبوسین را از ماشین خارج کنیم و از سوی دیگر نشتی بنزین ماشین فولکس را مهار کنیم .

·         درب ماشین از طرف راننده له و بطور عجیبی قفل شده بود اما درب سمت همسر راننده باز می شد لذا اول تصمیم به رها سازی راننده گرفتم چرا که در صورتی که آتش سوزی آغاز می شد زن را می توانستم سریع خارج کنم اما راننده را محال بود که بتوانم خارج کنم یکسال قبل چاقوی تخصصی نجاتی را خریدم که امکانات بسیاری دارد از جمله بریدن شیشه ماشین و شکستن شیشه های نشکن بریدن کمربند های ایمنی انهم بدون آنکه خطر بریدگی برای مصدوم داشته باشد که امروز این چاقو برای من معجزه کرد بعد از شکستن شیشه درب کناری و بریدن کمربند ایمنی اقدام به باز کردن درب عقب نمودم تا شاید بتوانم با جابجا کردن صندلی جلو راننده را رها کنم که متاسفانه صندلی از ریل خارج شده بود و امکان هیچ حرکتی نداشت لذا به کمک دیلم اقدام به جدا کردن درب جلو کردم و بکمک مردمی که به یاری آمدند درب ماشین را جدا کردیم و راننده را بعد از تکمیل چک های اولیه در خصوص میزان و نوع آسیب دیدگی از ماشین خارج و در کنار جاده در فاصله ایمن از ماشین ها قرار دادیم تا اگر حادثه آتش سوزی هم روی دهد از بابت راننده خیالمان راحت باشد .

 

·         در همین زمان نیروهای امدادی هلال احمر با دو آمبولانس و یک تیم نجات به محل حادثه رسیدند این در حالی بود که از حادثه بیش از ده دقیقه می گذشت با حضور نیروهای امدادی و راحت شدن خیالم از بابت مصدومان به سراغ مدارک و اسناد و لوازم با ارزش موجود در ماشین رفتم تا قبل از آنکه با حضور تماشاچیان امکان سرقت آنها بوجود آید تمامی آنها را جمع کرده و بعد از هماهنگی با راننده که هنوز به هوش بود متوجه شدم هنوز در صندوق عقب ماشین کیف خاصی وجود دارد که بسیار با ارزش است با جستجو آن را در بین صندلی جلو و عقب یافتم و همه آنها را به همراه دختر بچه تحویل راننده آمبولانس دادیم

      مهندس علیرضا سعیدی

21 فوریه، 2010 |