آلبوم عکسی از زلزله بوئین زهرا به همراه روایتی از این زلزله به قلم رضا امیریان
این نوشتار را تقدیم می کنیم به بازماندگان زلزله سال ۱۳۴۱ بوئین زهرا. زلزله ای که به یکباره جان حدود ۲۰ هزار نفر را گرفت و رفت و نام خود را در فهرست مهیب ترین زلزله های قرن به ثبت رساند. حدود ساعت ۱۱ شامگاه ۱۰ شهریور ۱۳۴۱ بود که زمینلرزهای با شدت ۷،۲ ریشتر هست و نیست دشت جنوبی قزوین را به هم ریخت و موجی از غم و اندوه را به سراسر کشور کشاند.
آن روزها، اولین نسل از متخصصان ایرانی از دانشگاههای تهران، تبریز، شیراز و پلی تکنیک فارغ التحصیل شده بودند و ضمنا اولین ایستگاههای شبکه لرزه نگاری در ایران نیز به تازگی تاسیس شده بود. ایران به تازگی داشت دم از مدرن شدن می زد. اما این مدرنیته نوپا و جوان، در مقابل مشیت قدرتمند الهی، خیلی ضعیف بود.
بر اساس اطلاعات علمی ثبت شده، زمین لرزه بویین زهرا در اثر جنبایی گسل ایپک در جنوب بویین زهرا اتفاق افتاد و به ویرانی کامل بویین زهرا و روستاهای توفک، رودک، دانسفهان، سگزآباد و چندین روستای دیگر تاکستان و دشت قزوین انجامید. عمق کانونی این زلزله ۲۰کیلومتر بود و تعداد کشتهشدگان بیش از ۲۰هزار نفر و تعداد مصدومین و مجروحین دو هزار و ۸۰۰نفر بودند. دراین حادثه ۲۹۴روستا ویران شدند و ۱۰۰هزار نفر بیخانمان شدند. نوع خرابی ها به صورت کلاسیک یادآور ویرانی در اکثر زمین لرزه های تاریخی ایران بود. بر سر مردم بوئین زهرا همان بلایی آمد که بر سر مردم بم آمد. زلزله قوی و ساختمانهای خشتی و کاهگلی قدیمی که تحمل یک ثانیه آن را هم نداشتند و متاسفانه تعداد کشته شدگان چند برابر مجروحان بود.
بلافاصله پس از وقوع زلزله گروهها و جمعیتهای امدادی از هر نقطه کشور عازم مناطق زلزلهزده شدند تا به یاری حادثهدیدگان برسند. همچنین نهادها و سازمانهای مختلف و گروههای مختلف مردم کمکهای نقدی و غیر نقدی خود را به مناطق زلزلهزده گسیل کردند.
به علت وسعت زیاد مناطق زلزله زده و خسارات جانی و مالی فراوان، بلافاصله پس از وقوع زلزله از طرف دبیرکل جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران تلگرافی به اتحادیه بینالمللی صلیبسرخ جهانی مخابره شد و شدت زلزله و خسارات و تلفات فوقالعاده به اطلاع اتحادیه مذکور رسید و تقاضای استمداد شد.
کمکهای خارجی به تدریج وارد ایران شد تا در کنار نیروهای دولتی امدادرسانی را ادامه دهند. محمدرضا پهلوی هم به همراه شمس پهلوی رییس «جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران» از منطقه بازدید کردند. سازمان نوپای سپاه دانش نیز به کمک شتافت. اما انگار بسیاری به جمعیت شیر و خورشید و حکومت اعتماد نداشتند و به نظرشان روند امدادرسانی کند میآمد. ابعاد ویرانی چنان وسیع بود که بسیاری از هنرمندان و تشکلها هم برای کمک دست به کار شدند. اما نام حادثه بوئینزهرا با نامهای دیگری گره خورد: روحانیت و جهان پهلوان غلامرضا تختی.
به گفته صدرالدین الهی از بنیانگذاران کیهان ورزشی، بهترین شخصی که میتوانست کاروان کمکها را هدایت کند، غلامرضا تختی، قهرمان کشتی جهان بود؛ شخصی که مردم به او اعتماد داشتند.
الهی میگوید: کیهان ورزشی از طریق مهدی دری، سردبیر نشریه که رابطه نزدیکی با غلامرضا تختی داشت٬ ایده و مسیر جمعآوری کمکها را با غلامرضا تختی مطرح میکند و او هم میپذیرد. چهار روز پس از زلزله در چهاردهم شهریور به کیهان مینویسد: «اینجانب غلامرضا تختی به نمایندگی از طرف کلیه ورزشکاران و قهرمانان ایران مثل هر فرد وطنپرست حاضر به انجام این وظیفه ملی هستم. هر روزی که موسسه کیهان تعیین کند، اینجانب آمادهام که با تمام طبقات مردم ایران و تهران تماس بگیرم و از آنها استمداد بجویم تا به خواهران و برادران آسیبدیده خود به هر نحوی که امکانپذیر است مساعدت نمایند.». جهان پهلوان، شروع به جمع کردن کمک های مردمی در تهران کرد و با این حرکت مبلغ هنگفتی برای زلزله زدگان تهیه گردید. حتی این حرکت مرحوم تختی و جمع شدن حجم بالای کمک ها، این شایعه را به زبان انداخت که ساواک مخالف تداوم حرکت مردمی جهان پهلوان است. مهم تر اینکه روز چهاردهم شهریور در روزنامه ها چنین منتشر گردید: کار جمعآوری اعانه در مقابل فروشگاه کوروش در چهارراه قوامالسلطنه [سی تیر] توسط ساواک متوقف شد و اجازه ندادند تا تختی به راه خود ادامه دهد اما تختی به راه خود ادامه داد و تا آخرین مسیر تعیین شده پیش رفت. تختی و همراهان برای جمعآوری کمک مردم از پهلوی و دوراهی یوسفآباد به حرکت درآمدند و پیاده تا ایستگاه راهآهن آمدند و در طول راه کمکهای مردمی را جمعآوری کردند.
اما گروه دیگری که به سرعت وارد میدان شدند و مردم را به حمایت از زلزله زدگان فرا خواندند روحانیون بودند. آیات عظام سیدمحمدهادی میلانی، میرزا احمد خراسانی و فقیه سبزواری با صدور اعلامیه مشترکی مساعی عمومی مردم را جهت کمک به زلزلهزدگان خواستار شدند. آیات عظام سیدکاظم شریعتمداری، سیدمحمدرضا گلپایگانی و شهابالدین مرعشی نجفی هم درباره لزوم کمک مردم به زلزلهزدگان فتاوی جداگانهای صادر کردند.
روز چهاردهم شهریور، عده ای از بازرگانان و معتمدین شهرستان قم خدمت حضرت آیتآلله العظمی گلپایگانی شرفیاب شده و راجع به کمک به زلزلهزدگان با ایشان مذاکراتی کردند و حضرت آیتالله پیام زیر را به عموم مسلمین ابلاغ کردند: بسمالله الرحمن الرحیم. بر عموم مسلمین لازم است به هر نحو میتوانند به برادران دینی خود که در حادثه زلزله اخیر آسیب دیدهاند مساعدت نموده و عواطف و برادری خود را در این سانحه مؤلمه ابراز دارند. بر حسب تقاضای عدهای از مؤمنین در بانک ملی شعبه قم حساب شماره ۲۵۹۸ از طرف احقر باز شده است تا پس از جمعآوری وجوه، به وسیله اشخاص مورد اعتماد اینجانب مستقیماً بین آسیبدیدگان توزیع گردد اشخاص نیکوکار میتوانند در هر شهرستان به حساب شماره فوق بانک ملی مبلغی پرداخت نمایند.
حمایت های مردمی در روز شانزدهم شهریور ۱۳۴۱ به حدی رسید که دولت پهلوی در آن روز با انتشار اعلامیه شماره ۷ خود اعلام کرد:« امروز جاده کرج – قزوین مملو از وسایل نقلیه اعانهدهندگان است و به قرار اطلاعی که هماکنون از شیر و خورشید سرخ میرسد میزان کمک به حدی است که شاید امروز احتیاجی به ارسال خواروبار از طرف شیر و خورشید سرخ نباشد.»
امروز ۵۱ سال از این زلزله می گذرد. شاید بسیاری از بازماندگان آن حادثه، تا کنون از دنیا رفته اند. حال پس از ۵۱ سال، این نوشته تقدیم می گردد به تمام کسانی که در آن حادثه هولناک عزیزان خود را از دست دادند و تمام هموطنانی که در آن روزها به هر ترتیب به یاری حادثه دیدگان شتافتند و امروز خواننده این سطور هستند. یادشان گرامی و همتشان مشکور.
منبع: فصلنامه اینترنتی پانزدهم خرداد ۴۲