رانش زمین در افغانستان؛ آگاهی مردم، مهمترین راه مقابله
در روز دوازدهم ماه ثور/اردیبهشت، رانش زمین در قریه آب باریک ولایت بدخشان افغانستان حدود ۳۰۰ خانه مسکونی را در زیر خاک و گل مدفون ساخت.
به گفته دفتر سازمان ملل در کابل، ۳۵۰ نفر در اثر این حادثه جان باختهاند و از سرنوشت بیش از دو هزار نفر دیگر خبری نیست.
این زمینلغزش در دو مرحله و به فاصله زمانی یک ساعت از هم اتفاق افتاد و بیشتر قربانیان کسانی بودند که از قریههای مجاور برای کمک به آسیبدیدگان زمینلغزش اول آمده بودند.
تنها ۲۰ روز پیش از آن، حادثه مشابهی در ولایت تخار در همسایگی بدخشان، تمام خانههای روستای خواجه خیرآب را تخریب و بیش از ۱۲۰ خانواده را مجبور به ترک این روستا کرد.
چند مورد تاریخی
- در سال ۱۸۰۶ میلادی یکی از فاجعهبارترین زمینلغزش ها در راسبرگ سویس رخ داد که باعث مدفون شدن یک دهکده و کشته شدن حدود ۸۰۰ نفر گردید.
- در زمینلغزش بزرگی که در سال ۱۹۱۱ میلادی در پامیر اتفاق افتاد، تودهای از سنگ به وزن تقریبی ۷ تا ۸ ملیارد تن فرو ریخت که در نتیجه آن، جلو یک رودخانه بسته شد و سدی طبیعی که بدین ترتیب به وجود آمد ۶۰۰ متر ارتفاع، ۵ کیلومتر طول و ۲ کیلومتر عرض داشت. این سد طبیعی امروز به نام سرریز کول یاد میشود و در منطقه ونج ولایت بدخشان تاجیکستان موقعیت دارد. همانطوری که از نام این بند پیداست، بستر بند کاملا پر شده و آب از حاشیههای بالایی آن سرریزه کرده است. در صورت تخریب شدن این بند ممکن است چند کشور همسایهی تاجیکستان به شدت آسیب ببینند.
- در اکتبر ۱۹۳۳ میلادی، لغزش حدود ۶۰۰ ملیون تن از تودههای خاک و سنگ به داخل آبگیر سد واجونت در ایتالیا که بزرگترین سد قوسی دنیا بود، باعث تخریب آن شد که این حادثه را بزرگترین فاجعه ناشی از شکستن سد مصنوعی در عصر حاضر میدانند. حدود ۲۰۰۰ نفر در این حادثه کشته شدند.
اینکه چرا افغانستان و به خصوص مناطق شمالی آن، شاهد حوادث مکرر و متعدد رانش زمین هستند، سوالی است که پاسخ به آن میتواند میزان خسارات و شمار تلفات ناشی از آن را به حداقل برساند.
تعداد اندکی از صاحبنظران بر این باور هستند که علت اصلی وقوع این نوع حوادث در شمال و شمال شرق افغانستان کهولت سن کوهها و بافتهای طبیعی منطقه است.
به اینها میتوان زلزلهخیز بودن این مناطق و ریزش بارانهای شدید را نیز افزود.
برای پرداختن به این مساله ابتدا باید دید که دلایل عملی و زمینشناسی وقوع رانش زمین چیست تا از این طریق بتوان راههایی برای جلوگیری از آن و یا به حداقل رساندن تلفات و خسارات ناشی از آن پیدا کرد.
عوامل زمینلغزش
زمینلغزش ممکن است در اثر عوامل مختلفی مانند زلزله، وجود آبهای سطحی و زیرزمینی و نظایر آن به وجود آید.
یکی از شایعترین حالات لغزش زمین در طبقاتی که از گل تشکیل شده، اتفاق میافتد.
از آنجا که تخلخل این سنگها زیاد است، در اثر بارندگی آب را جذب میکنند و وزن آنها به مراتب بیشتر میشود.
از سوی دیگر، مرطوب شدن گل باعث از بین رفتن قوه اصطکاک و ایجاد لغزندگی در آن می شود و در این حالت طبقات مختلف گِل به آسانی روی هم میلغزند.
هر تودهای از مواد، تحت تاثیر دو گروه از نیروها قرار می گیرد؛ یکی نیروی کشش زمین و دیگری نیروی اصطکاک.
نیروی اولی سعی میکند توده را به طرف پایین بکشد در صورتی که نیرویدومی با چنین تمایلی مخالفت می کند.
اگر نیروی کشش زمین بر نیروی اصطکاک غلبه کند، لغزش زمین اتفاق میافتد.
بیشتر زمینلغزشها یکباره اتفاق میافتد ولی گاهی هم ممکن است لغزش زمین در چند مرحله صورت گیرد که طی آن قسمتهای مختلف زمین بر روی هم بلغزند.
مناطقی را که خطر لغزش زمین در آن وجود دارد، باید از سکنه خالی کرد و جلوی ساختمانسازی را تا شعاع حداقل یک کیلومتر گرفت.
زمینلغزشها به هر صورتی که باشند باعث بر هم خوردن شرایط موجود در منطقه میشوند، به خصوص وقتی در نواحی با اهمیتی مانند بزرگراهها، خطوط راهآهن، درهها و مخازن سدهای آبگردان اتفاق بیافتد.
به طور کلی میتوان گفت که لغزش زمین عبارت از حرکت یک توده عظیم سنگی و یا خاکی از یک جا به جای دیگر و یا از یک ارتفاع بالاتر به ارتفاع پایینتر، تحت تاثیر مستقیم و یا غیر مستقیم نیروی جاذبه زمین است.
سرعت این حرکت در زمینلغزشهای مختلف یکسان نیست، مثلا:
۱. ممکن است آهسته باشد، به طوری که دستگاههای معمولی نتوانند آن را ثبت کنند و تاثیر چنین زمینلغزشهایی پس از چندین سال بروز کند.
۲. ممکن است به قدری ناگهانی باشد که امنیت تمام منطقه را تهدید کند؛ این پدیده به ندرت در طبیعت رخ می دهد و معمولا در اثر زمین لرزه اتفاق می افتد.
عواملی نظیر تند بودن شیب دامنهها، آب موجود در خاک و ساختار زمین شناسی (سختی یا نرمی طبقات زیرزمینی) از جمله مشخصاتی هستند که پایداری تودههای سنگی و گلی به آن بستگی دارد.
“به طور کلی میتوان گفت که لغزش زمین عبارت از حرکت یک توده عظیم سنگی و یا خاکی از یک جا به جای دیگر و یا از یک ارتفاع بالاتر به ارتفاع پایینتر، تحت تاثیر مستقیم و یا غیر مستقیم نیروی جاذبه زمین است.”
اگر تنها نیروی کشش زمین را در نظر بگیریم، بیشتر مواد غیر متراکم دارای نیروی اصطکاکی هستند که قادرند تا شیب ۳۵ درجه پایدار بمانند اما در شیبهای بیشتر و تندتر نیرویکشش زمین نقش مهمتری خواهد داشت.
وجود آب در حرکت تودهها اهمیت زیادی دارد.
آب ممکن است باعث کاهش نیروی کششی بین ذرات سنگی و خاکی شود و عمل لغزش را تسریع کند.
حرکت آب در اطراف تودههای سنگی و خاکی، باعث ایجاد نیروی اضافی میشود.
آب باران می تواند تا عمق مشخصی نفوذ کند و باعث به وجود آمدن سرحدی از خاک تر (گل) و خاک خشک شود.
معمولا سطح لغزندگی را همین سرحد به وجود آمده تشکیل میدهد، که نیروی اصطکاک آن شدیدا کاهش یافته است.
روش های کنترل زمینلغزش
در کشورهای مختلف کارهای زیادی برای پیدا کردن راههای کنترل،کاهش و جلوگیری از زمینلغزش انجام شده است. اما موفقیت زیادی تا کنون در این رابطه به دست نیامده است.
با توجه به جنس تودهها و ساختار آنها، پیشگیریهای متفاوتی برای زمینلغزشها پیشنهاد شده است:
۱. عایقکاری و تزریق سمنت/سیمان در درزها و شکافها
یکی از روشهای بسیار معمول برای جلوگیری از زمینلغزشها است.
برای استفاده از این روش در ابتدا باید مجراهای اصلی نفوذ آب را در توده لغزنده تشخیص داد و پس از آن با ساختن آبراهه و ایجاد تونل، آب را به مسیر دیگری هدایت کرد.
تزریق سمنت در درزها و سایر شکافها و عایقکاری یا پلاستیککاری درزها ممکن است خیلی موثر واقع شود؛ کاری که سرریز کول در منطقهی ونج ولایت بدخشان تاجیکستان انجام دادهاند.
۲. ساختمانهای نگهدارنده
هدف اصلی تمام طرحها جلوگیری از حرکت تودههای لغزنده است. برای ساختن دیوارهای نگهدارنده موفق، احتیاج به دانستن دقیق مقدار نیرویی است که در مقابل آن باید سد پایداری ایجاد کرد.
۳. کم ساختن نشیب
اگر ساختار منطقه خاکی باشد و محاسبات بر ناپایداری شیب موجود در منطقه دلالت کند، باید راه حلهای مناسب زیر را مد نظر گرفت:
الف. کم کردن نشیب تا زمانی که به حد اطمینان (کمتر از ۳۵درجه) برسد.
ب. کم کردن و برداشتن بار اضافی از نشیب.
ج. افزایش مقاومت خاک با کاهش مقدار آب به کمک بیرون کشیدن آب و روشهای افزایش تبخیر.
د. ایجاد مقاومت بیشتر با استفاده از کاشت درخت و ایجاد جنگل که عبارت از رویش پوشش گیاهی با سیستم ریشهای انبوه و درهم است که در پایداری دامنههای برهنه مفید خواهد بود.
“تعداد اندکی از صاحبنظران بر این باور هستند که علت اصلی وقوع این نوع حوادث در شمال و شمال شرق افغانستان کهولت سن کوهها و بافتهای طبیعی منطقه است. به اینها میتواند زلزلهخیز بودن این مناطق و ریزش بارانهای شدید را نیز افزود.”
در مواردی ممکن است تعدادی از این روشها با هم به کار گرفته شوند تا نتیجه مطلوب به دست آید.
۴. میخهای آهنی، کانکریتی(بتونی) و استفاده از پیچ و مهره
استفاده از این روش در مناطقی رواج دارد که دارای تودههای سنگی یکپارچه و بزرگ هستند. پس از تشخیص توده یا جسم لغزنده، آن را سوراخ میکنند و به جسمی بزرگتر و پایدار که در پشت آن قرار دارد میخ میکنند تا از لغزش آن جلوگیری شود.
۵. جالیکاری (استفاده از شبکه میلهای (
از این روش بیشتر در مناطقی استفاده میشود که تودهها و سنگهای پاشان یا سنگریزه (سنگچل) داشته باشند. در ابتدا میخهای آهنکانکریتی را در جاهایی که دارای استحکام و پایداری بیشتری است میکوبند و پس از آن سیخهایگول(میلگرد) را به شکل شبکه مانند بر روی سطح برهنه شیبدار میاندازند.
با وجود تمام اینها، نمیتوان به صورت صد در صد از خطر زمینلغزش جلوگیری کرد.
بنابرین باید مناطقی را که خطر لغزش زمین در آن وجود دارد از سکنه خالی کرد و جلوی ساختمانسازی را تا شعاع حداقل یک کیلومتر گرفت.
آگاهی دادن به مردم میتواند یکی از مهمترین اقداماتی باشد که امنیت جانی آنان را در برابر زمینلغزش تضمین کند.
منابع:
۱. زمین شناسی عمومی، حسن مدنی و سیروس شفیقی؛ انتشارات دانشگاه صنعتی امیر کبیر، تهران ۱۳۸۸ خورشیدی
۲. جیولوجی عمومی (با مبانی زمین شناسی افغانستان)، و. ا. سلاوین، ترجمه دکتر نجیبالله صفدری؛ انتشارات میر؛ مسکو؛ ۱۹۸۴میلادی
۳. زمین شناسی عمومی و مهندسی، ترجمه و تالیف دکتر اسماعیل خزاعی؛ نشر فرناز، چاپ اول، ۱۳۷۸خورشیدی
———————————-
منبع مقاله : بی بی سی ///
ذبیح مهدی مهندس زمینشناسی در کابل