خاطرات زلزله ورزقان – سفر اول – روز نخست

خاطرات زلزله ورزقان – سفر اول –  روز نخست

خبر زلزله ورزقان را از طریق اس ام اس دریافت کردم ، موبایلم را آن روز از صبح خاموش کرده بودم وقتی بعدالظهر که روشنش کردم سیل اس ام اس هایی بود که از هر طرف در خصوص زلزله ورزقان می رسید . اما از وسعت منطقه آسیب دیده و حجم و میزان آسیب اطلاع دقیقی موجود نبود.

تا اخر شب هم اطلاعات تکمیل نشد با حسام نراقی در هلال احمر تماس گرفتم ، گفت هنوز اخبار موثق و دقیق ندارند

در چنین حالتی که زلزله با عمق کم و با درجه بالای ۶ ریشتر روی می دهد ما بر اساس تجربه های قبلی مان بنا بر وقوع یک حادثه بزرگ با  وسعت تخریب و کشته زیاد می گذاریم

لذا یه اس ام اس برای بچه های موج پیشرو زدم و گفتم برای فردا رفتن به منطقه اماده بشوند.  فردای اون روز، یعنی یکروز بعد از زلزله ورزقان  نزدیک های ظهر بود  که با دو تا ماشین  و به همراه سه تا از بچه های موج پیشرو ( امیرحسین افسردیر ، پرویز جدید ، نوید ایل بیگی ) از تهران به سوی ورزقان براه افتادیم.

در مسیر دو تن دیگر از بچه های موج پیشرو که در استان زنجان و گیلان زندگی می کردند ( محمدرضا شامی و مازیار سید نژاد ) هم به ما پیوستند

اول شب بود که رسیدیم تبریز و اونجا هم دو تای دیگر از بچه های موج که ساکن تبریز بودند ( فراز یقینی و وحید دست آهنین ) در حالی که برای گروه غذای دم دستی تهیه دیده بودند به استقبالمان آمدند و با هم شام خوردیم و به سوی ورزقان به راه افتادیم

مسیر شلوغ بود و ترافیک ماشین ها هر چه به سمت سه راه خواجه نزدیکتر می شدیم بیشتر می شد و با رسیدن به سه راه خواجه با حجم انبوهی از ماشینهای امدادی و کمک رسان که در کنار جاده پارک کرده بودند روبرو شدیم ، از سه راه خواجه که به سمت ورزقان پیچیدیم اما اوضاع به یکباره تغییر کرد جاده ای تاریک که در دست تعریض بود و بجز ما در کل مسیر ماشینی در تردد نبود به نحوی که تا پایان راه تعداد ماشینهایی که دیدیم بیشتر از بیست ها هم نبود.

وقتی رسیدن به شهرورزقان دیگر ساعت نزدیک دو نیمه شب بود و از ما، تو اون زمان کاری بر نمی آمد ما هم تو همون میدان مرکزی شهر چادرهایمان را زدیم تا صبح برای آوار برداری و جمع اوری اطلاعات در سطح منطقه بازدید داشته باشیم

10 جولای، 2015 | برچسبها: ، ، ،