زلزله ورزقان سفر اول – روز دوم – قسمت آخر

زلزله ورزقان  سفر اول – روز دوم – قسمت آخر

بچه های گروه که برای ارزیابی خسارت در سطح روستا پخش شده اند آرام و مغموم، به سمت ماشینها بر میگردند ، گویی که آوار سنگین ساختمانها فرو ریخته روستا را بر دوش می کشند .

تصمیم می گیریم حداقل دو روستای دیگر را هم بازدید کنیم، هدفمان انتخاب چند روستا با اسیب دیدگی بالاست تا  در مرحله بعدی حداقل دویست خانواده ساکن در آن روستاها را برای حمایت یکماهه تحت پوشش بگیریم

به سمت روستای دوم به راه می افتیم

روستای دوم روستای —– است

در بدو ورود به روستا، شاهد خانواده هایی هستیم که در حال خارج کردن رختخوابهایشان از داخل ساختمانهای آسیب دیده خود هستند، پس لرزهای بزرگ این دو روز ، خطر زیر آوار ماندن خانه های اسیب دیده را به شدت بالا برده است ، با این وجود شاهد خانواده هایی هستیم که به صورت گروهی وارد خانه ها می شوند تا اسباب و لوازم سالم باقیمانده را از زیر سقف های اسیب دیده خارج کنند.

در ورودی روستا ، دو تانکر آب و سوخت را مشاهده می کنیم ، توزیع آب آشامیدنی از همان روز نخست ، با توزیع آب های معدنی آغاز شده است و دیدن تانکر های آبرسانی، آنهم در روز دوم  باعث خوشحالی مضاعف می گردد . تانکر دوم تانکر سوخت ( گازوئیل ) است ، با توجه به اینکه بخاری در سطح منطقه هنوز نصب نشده است و اسکان موقت هم هنوز در هیج جایی ساخته نشده است، و از سوی دیگر مخزن، یا منبعی برای نگهداری سوخت نیز در منطقه وجود ندارد ، به نظر توزیع سوخت توجیه ندارد

وارد روستا می شویم ، قبل از اینکه بچه ها در سطح روستا توزیع شوند ، مادری به سوی ما می آید و با فراز که زبان آذری را بلد است شروع به صحبت می کند و از کار ما می پرسد و فراز می گوید که ما اوار بردار هستیم ولی چون دیر به منطقه وارد شده ایم اکنون در حال ارزیابی هستیم تا دویست خانواده را برای ماه نخست تحت پوشش خود قرار دهیم

ان مادر هم توضیح می دهد که سرپرست خانواده است و مردی را ندارد که رختخوابهایش را از زیر اوار در بیاورد و از ما می خواهد برایش رختخوابها را در بیاوریم

به سوی منزل آن خانم می رویم ، خانه اش کامل فرو ریخته است و رختخوابها در کنار یک دیوار نیمه فرو ریخته قرار دارد که در کنار یک حجم عظیم از علوفه است که بر روی یک سقف چوبی با یک پایه چوبی است که هر لحظه امکان فرو ریختن دارد

بچه ها را به صورت خطی روی اوار ها قرار می دهم تا بتوانیم رختخوابها را به سرعت خارج کنیم و با توجه به احتمال فرو ریختن دیوار در اثر پس لرزه ، خودم نفر اول می ایستم و به بچه ها توضیح می دهم که اگر  بر حسب اتفاق آواری فرو ریخت و کسی زیر اوار ماند چگونه برای بیرون اوردن فرد محبوس عمل کنند و تاکید می کنم که چون حجم زیادی از اوار علوفه خشک زمستان است کسی زیر اوار خفه نمی شود

رختخوابها را به سرعت خارج می کنیم ، هیجان و اضطراب احتمال وقوع پس لرزه ، موجب می شود که حتی مازیار سید نژاد هم که قرار اس کارش مستند سازی باشد به گروه اضافه شده است و دوربین را به دست محلی ها سپرده است بنده خدا آن مادر سرپرست خانواده از همان ده دقیقه اول هی خواهش می کند که کار را رها کنیم ، می ترسد که زلزله بیاید و ما در زیر آوار بمانیم نیم ساعتی طول می کشد تا کارمان تمام شود ، رختخوابها را بیرون می اوریم و تحویل می دهیم .

در روستا هنوز خانواده های بسیاری ، درگیر نصب چادر هستند ، برای بار دوم تقسیم می شویم و شروع به نصب چادرهای باقیمانده  می کنیم

، هوا رو به تاریکی می رود ، تصمیم می گیریم همین دو روستا را برای تامین نیازهای خانواده هایشان انتخاب کنیم ، از همان روز نخست برای جمع اوری کمک بر روی سایتها فراخوان گذاشته ایم و اکنون با توجه به مصاحبه هایی که به صورت میدانی در سطح دو سه روستای مسیر داشته ایم نیازهای هفته نخست را براورد کرده ایم بنابراین برای ساماندهی کارها به سوی تهران باز می گردیم تا اینبار با امکانات و تجهیزات کاملتر ، به همراه دویست بسته از لیست نیازهایی که نیاز سنجی کرده ایم به سوی منطقه بازگردیم

شب می رسد و ما برای بازگشت به تهران اماده می شویم

1 آگوست، 2015 | برچسبها: ، ،