گزارش بازدید از منطقه زلزلهزده مورموری – مهندس علیرضا سعیدی روزنامه شرق
گزارش بازدید از منطقه زلزلهزده مورموری
ارزیابی مدیریت بحران
علیرضا سعیدی . دبیرکل جمعیت کاهش خطرات زلزله ایران
مانند هر زلزله دیگری در این سالها، زلزله مورموری هم با یک پیامک آغاز شد؛ پیامکی که از یک زلزله بالای شش ریشتر در نزدیکی شهری به نام مورموری در استان ایلام خبر میداد. اولین اخبار رسمیای که مسوولان ارشد دولتی اعلام کردند، حاکی از خرابی ۱۷هزار واحد مسکونی در سطح منطقه بود، شنیدن آمار ۱۷هزارواحدی، به یکباره خاطرات زلزله ورزقان را پیش چشمانم آورد، آواربرداری و خارجکردن لوازم ضروری مردم از زیر آوار ساختمانشان، چادرزدن برای روستاییان، نصب سرویسهای بهداشتی و حمامهای صحرایی و بعد هم سرمای زمستان و چادرهایی که برای مناطق گرمسیر طراحی شده بودند و قادر نبودند خانوادهها و کودکانشان را در منطقه کوهستانی آذربایجان، از گزند سرمای آنروزها محافظت کنند و قول دکتر «مظفر» ریاست امدادونجات آنروزهای هلالاحمر، برای طراحی چادرهای ویژه سرما که قرار بود تا زمستان توزیع شوند و نشدند.
و اینبار زلزلهای با همان میزان خرابی و اتفاقا در گرمترین استان کشور، با درجهحرارت بالای ۴۵درجه طی روز در سایه، در دلم گفتم لااقل اینبار چادرهای سفید گرانقیمت هلالاحمر با آن سقفهای دوپوش، کارآیی خود را نشان خواهند داد. منطقه هم بسیار گرم است و هم خطر گزش عقرب و رتیل در آن بسیار بالاست و این چادرها، هم سقف دوپوش برای حفاظت از تابش مستقیم خورشید دارند و هم کفهای محکم پلاستیکی یکپارچه آنها قادر است از ورود حشرات موذی به چادر جلوگیری کند.
با وجود اعلام تخریب ۱۷هزار واحد مسکونی، اینبار زلزله کشته نداشت و مجروحان نیز اغلب سرپایی درمان میشدند و مسوولان، با تاکید بر تخریب بالای منطقه، دلیل نبود کشته و میزان اندک مجروح را به اطلاعرسانی عالی قبل از زلزله و خارجشدن خانوادهها از منازل، در شب قبل از زلزله نسبت میدادند و به همین دلیل، مدیران عالیرتبه استان را مستحق تشویق و تقدیر میدانستند. با گذشت نخستین روز از زلزله، گزارشها از راهاندازی چند کمپ اسکان اضطراری برای اسکان مردم در آبدانان خبر میداد. اما هلالاحمر در این کمپها، چادرهای مسافرتی ارزانقیمتی را جایگزین چادرهای گرانقیمت دوپوش خود کرده بود و مسوول عالیرتبهای از هلالاحمر، درباره توزیع آن گفته بود با توجه به میزان کم خسارتها، هلالاحمر صلاح دانسته است که بهجای چادرهای گرانقیمت، از آنها استفاده کند. برای یافتن حقیقت، راهی منطقه زلزلهزده شدم. شهر اما شباهتی به شهری زلزلهزده نداشت. از مردم در مورد خرابیهای زلزله جویا شدیم. شاخصترین خرابی شهر؛ یکی ساختمان مخابرات و دیگری مسکن مهر بود. پس از آنکه درخصوص مناطق اصلی آسیبدیده از زلزله، از کارمندان هلالاحمر راهنمایی گرفتم، از آبدانان به سوی شهر مورموری به راه افتادم. با وجود مشابهت در میزان اعلامشده خرابیها، زلزله مورموری اما هیچ شباهتی به زلزله ورزقان نداشت. روستاهای بینراه همگی سرپا بودند و حتی خانههای کاهگلی هم جز ترکهای نهچندان جدی، آسیب دیگری ندیده بودند. نرسیده به شهر مورموری ایستگاه نجات جادهای هلالاحمر توجهمان را به خود جلب کرد. با چند کلمه اول متوجه شدیم که شهر مورموری هم آسیب جدی ندیده است. وارد شهر میشویم. شهر زنده و سرپاست. بهجز چادرهای مسافرتی هلالاحمر که با رنگهای شاد خود، جلوه شهر را عوض کرده است، از آثار مشهود زلزله و خرابیهای خاص خبری نیست. مصاحبه با مردم، این امکان را به ما میدهد که وارد خانههایشان شویم و از نزدیک آثار زلزله را روی خانههایشان مشاهده کنیم. آسیبهای ساختمانها اغلب شباهت عجیبی به همدیگر دارند. از جمله فروافتادن آرک بالای اُپن آشپزخانهها و فروریختن کاشی آشپزخانهها، سرویسها و حمامها. در این میان، گاه ترکهایی در سازه و در اتصال دیوارها به شناژهای افقی و عمودی ساختمان هم به چشم میخورد اما از آسیبهای جدی و فروریختن سازهای خبری نبود. مصاحبه با مردم شهر، تکرار دردهای مشترک است. چادرهایی همچون جهنم که حتی یک کولر آبی هم توان خنککردنش را ندارد، برای نصب کولر هم لازم است چادر باز بماند که عقربگزیدگی را در پی دارد. در میانه مصاحبهها با مردم، از اطلاعرسانی ارگانهای دولتی در شب قبل از زلزله میپرسم، اما در شهر، کسی از این موضوع خبری ندارد. احتمالا مسوولان فراموش کرده بودند آنهایی را که ما با آنها مصاحبه کردهایم، خبر کنند.
از شهر مورموری بیرون میزنیم و بهسوی روستایی به نام آبانار بهراه میافتیم؛ روستایی که از ابتدای سفر، همه از واردشدن بیشترین خسارت به ساختمانهای این روستا و روستاهای پیرامونش خبر دادهاند. به روستای آبانار میرسیم؛ روستایی که آثار زلزله را میتوان در چهره آن بهوضوح مشاهده کرد. اما اینجا هم از تخریب خبری نیست، با یکی از اعضای شورای ده برای بازدید از خانهها بهراه میافتیم و در بین راه از اطلاعرسانی از وقوع زلزله در شب قبل از زلزله میپرسم. او هم بیاطلاع است. انگار دوستان، این روستا را هم از قلم انداخته بودند. اینبار تا غروب، از تکتک خانهها بازدید میکنیم تا من به خانوادهها بگویم آیا خانه آنها برای سکونت دوباره ایمن هست یا خیر؟ اینجا هم آسیبها تکراری است. اما اینبار آسیبها شدیدتر و عمیقتر است. روستا با آنکه به یمن وامهای بنیاد مسکن انقلاب اسلامی نوساز است، اما آنچه بیش از همه، ما را متعجب میکند، سالمماندن ساختمانهای قدیمی و آسیبدیدن ساختمانهای نوساز بتنی است. با وجود پسلرزههای بالای پنجریشتری که بهطور مداوم در سطح منطقه روی میدهد، چارهای جز خوابیدن در چادر نیست. از سوی دیگر همان اول شب، دوستان یک رتیل و یک عقرب را میکشند آنهم نزدیک چادر ما، دیگر متوجه میشویم که خطر گزیدهشدن کمتر از آوار نیست. خطر گزیدگی آنقدر جدی است که چندروز بعد از بازگشت ما از آبانار و گزیدهشدن چندنفر از اهالی روستا توسط عقربها، به دستور مسوولان، همه روستا سمپاشی میشود. صبح از روستای آبانار بهسوی روستای هلیوه به راه میافتیم. اینجا هم خرابیها تکراری است و اغلب شامل جداشدن دیوارها از شناژهای افقی و عمودی و جداشدن سقف از شناژهای افقی بالایی است. شباهت ترکها و آسیبها کنجکاوم میکند تا از ساختمانهای در حال ساخت هم بازدید کنم. چند ساختمان را که هنوز نازککاریشان تمام نشده است، پیدا میکنم. اجرای بسیار ضعیف آنها که نشان از عدم حضور مهندس ناظر دارد، متعجبم میکند. اکثر اتصالاتی که در ساختمانهای قبلی ترک خوردهاند، اجرایشان در این ساختمانها هم دچار مشکل اساسی است. با مصاحبه با یکی از صاحبان این خانهها متوجه میشوم که مهندس ناظر در طول اجرا، به عکسهایی که مالک گرفته و برای او برده بسنده کرده است و این موضوع من را که خود ناظر پایهیک هستم، سخت دلآزرده میکند که چگونه سهلانگاری یک مهندس، به قیمت زندگی یک خانواده تمام میشود. در بازدید از دیگر ساختمانهای در حال اجرا که تعدادشان به انگشتان یک دست هم نمیرسید، کیفیت پایین مصالح خصوصا ماسه، اجرای غلط و غیراصولی سازههای بتنی، در کنار نظارت ضعیف، تکههایی از یک پازل است که در کنار فقر و سوءمدیریت، تصویر نهایی را تکمیل میکند.
http://sharghdaily.ir/?News_Id=43421