خاطرات حضور تیم موج پیشرو در زلزله خوی قسمت اول

قسمت اول به سوی خوی 

سالگرد زلزله خوی ( هشت بهمن ) در پیش است و قصد داریم در طی چند روز آینده خاطرات این زلزله را برسم یادگاری با شما به اشتراک بگذاریم 

همان روز وقوع زلزله ، برای حضور در منطقه فراخوان دادیم و با بچه های که در منطقه داشتیم برای ارزیابی نیازها هماهنگ کردیم @hesamnaraghi  در منطقه بود و در ارزیابی عصای دست ما شد ، تمرکز را روی لباس گرم ، فوم برای کف چادرها ، چادرهای مسافرتی ، پتو و لباس گرم گذاشتیم 

برای جمع آوری کمکهای فراخوان گذاشتیم و شماره حساب اعلام کردیم به سه ساعت نکشید که حسابمان را به دستور د ا  دستانی بستند ، قرار شد با هلال توافق نامه ای امضا کنیم تا مجوز باز کردن حساب بدهند 

دو روز بعد حساب باز شد ، اما ما این دو روز را از دست ندادیم ، هر کدام از بچه های اصلی موج به دوستانشان شماره حساب جایگزین دادند و از رفیق‌هایی که می‌شناختیم فقط کمک دریافت کردیم 

روز چهار برای رفتن آماده بودیم 

شب قبل بارگیری کردیم و ماشینها را با بار آماده گذاشتیم بیرون و هفت صبح راه افتادیم در مسیر بقیه بچه ها هم به ما پیوستن 

پنج تا ماشین دو دیفرانسیل بودیم و یک ال نود و یک خاور کابین دار که جدای از ما رفته بود 

در مسیر توقف اول برای رسیدن بقیه بود که حا مانده بودند اول اتوبان کرج ،توقف دوم برای صبحانه بود در مسیر قزوین به زنجان ،همانجا یک جلسه توجیهی فشرده در خصوص باید ها و نبایدهای منطقه برای بچه ها گفتیم و تاکید کردیم که کاری که موجب تحریک نیروهای نظامی و ا ن نظامی و … میشود نکنید 

شب رسیدیم تبریز و رفتیم منزل دکتر اعتماد فر ، پدر خانم مهندس اعتماد فر از دوستان عزیز موج ، بنده خدا دو طبقه از آپارتمانهای مبله خودش را داد به ما یک طبقه دخترها و یک طبقه پسرها، شب به هزینه خود بچه ها رفتیم شام بیرون و بعد هم خواب تا فردا صبح 

فردا صبح از تبریز ساعت هفت راه افتادیم به سمت خوی ، در مسیر برف شروع شد و حسابی جاده را برف گرفت و سرعتمان را کم کرد ، نزدیک های ظهر رسیدیم خوی و رفتیم اول بنزین زدیم 

سعیدی

بقیه بماند برای پست بعدی