دو قطعه عکس از زلزله داهوییه – روستای حتکن

دو قطعه عکس از زلزله داهوییه – روستای حتکن

روستای حتکن روستایی کوهستانی است در استان کرمان . زلزله داهوئیه که آمد روستای حتکن بیشترین آسیب رو دید .از روستایی که روزی شباهت عجیبی به ماسوله داشت پس از زلزله هیچ چیزی باقی نماند .

من طی سه سال شش بار از روز اول زلزله از این روستا کوهستانی که ۳۵ کیلوتر از جاده اصلی فاصله دارد دیدن کردم تا روند بازسازی آن را مستند کنم . بیش از هزار عکس از این روستا و مردمش گرفتم اما چند عکس برایم خاطره هایی عجیب را تداعی می کند .

این بار دو عکس را با دو خاطره کوتاه بر روی سایت گذاشته ام عکسی از دختری با روسری قرمز و پیر زنی که خر و الاغ های روستا را نفرین می کرد 

زلزله حتکن / عکس از مهندس علیرضا سعیدی

پاییز سال اول پس از زلزله بود که برای عکس گرفتن از چادرها به حتکن رفته بودم

یکساعتی بود که در میان چادرها راه می رفتم و عکس میگرفتم

جالب انکه ده ها عکس من از موضوعات و زوایای مختلف همه یک نکته مشترک داشت

حضور دختر بچه ای با روسری قرمز که صورتش دوده ای شده بود

در حقیقت او نمی گذاشت که من درست عکس بگیرم

تمامی نکات فنی که من مد نظرم بود با حضور اودر برابر دوربین دقیقا در پشت سر او قرار می گرفت

آخر به او گفتم می خواهی ازت عکس بگیرم خندید و گفت وایسا تا دوستام را هم بیاورم

رفت و ده دقیقه بعد آمد

و با دوستانش ایستاد و اینجوری شد که من از صورت دوده ای او عکس گرفتم

سه سال است که در هنگام درس دادن در خصوص اسکان اضطراری عکسهایی را نشان دانشجویان می دهم

که دختری با روسی قرمز در تمامی آنها حضور دارد

فکر نمیکنم هیچگاه بفهمد که من از او ده ها عکس گرفته بودم نه یکی !


زلزله حتکن / عکس از مهندس علیرضا سعیدی

یکی از بهترین دوستانم جناب مهدوی است

عکاس قابلی است و عکسهای بسیار زیبایی را از روزهای نخست زلزله حتکن گرفته است

سه روز بعد زلزله هنگامی که در به پیرزنی شکلات می داد عکسی از او گرفتم به یادگار

پیرزن عجیبی بود

به خر ها و قاطرها فحش می داد و لعنت می کرد

پرسیدم چرا ؟

گفت وقت زلزله خر ها و قاطرها همه قبل لرزش از طویله در رفتن و زنده موندن

حالا هم هی گیر میکنن به چادرها و طناب چادرها رو پاره می کنن

می گفت

عجب روزگار بدیه

خر ها موندن و آدمها مردند

21 فوریه، 2010 |