گزارش یک دوره آموزشی موج پیشرو به قلم محسن یحیایی

گزارش یک دوره آموزشی موج پیشرو به قلم محسن یحیایی

گزارش یک دوره دو روزه آموزشی هنر زنده ماندن در شرایط سخت 

 هدف آشنا نمودن شرکت کنندگان به نقش فردی در زندگی گروهی 

این گزارش توسط یکی از شش نفر حاضر در این دوره نوشته شده است و شما را با انچه برای او در این اردو پیش آمده است آشنا مینماید . خواندن این گزارش صمیمی را به همه عزیزان پیشنهاد میکنیم .

 

تمامی اتفاقات آموزشی سفر

یه نوعی آموزش رو بمباران اطلاعاتی می‌گن که ما تو این دو روزه بمباران اطلاعاتی شدیم و باید راجع بش فکر کنیم و زمان بگذره تا کم کم بفهمیم چی شد.

اولش که عهد و شرط شد، به این فکر کردم که من که عمرن نه تذکر بگیرم نه هیچی لاقل حرف نزدن رو بلدم که جایی که قراره حرف نزنیم ، حرف نزنم!

کم کم که متوجه شدم هدف مهارت زندگی گروهیه برام کم کم روشن شد که نباید در جایی که جاش نیست شوخی کرد. تأخیر کرد . باید هوای همدیگر رو داشت. مثل ادمهای خوب واقعی همدیگرو دوست داشت. مواظب سلامتی همیگه باشیم. حواسمون به سیری و گرسنگی ، ضعف و ناخوشی همدیگه باشه و هر جور که می تونیم کمک کنیم تا اون ضعف و ناخوشی رفع بشه یا حداقل شه. به نظرات همدیگه احترام بذاریم. همین طور به نظرات خودمون احترام بذاریم. هدفمند باشیم و برای رسیدن به هدف همه‌ی جوانب رو در نظر بگبریم . هدف رو خوب ببینیم و حسش کنیم. با هم فکر کنیم همه‌ی جوانب رو حتی به چشم هم ببینیم بعد وارد عمل بشیم. اونی که ضعیف تره رو حتمآ حمایت کنیم. از هم دیگه یاد بگیریم و به هم دیگه یاد بدیم. خوب گوش کنیم. به هم دیگه هم خوب گوش کنیم. خوب ببینیم. دست همدیگه رو بگیریم. این شاید اولین چیزی بود که یاد گرفتم و از نوید یاد گرفتم. موقع از قایق پیاده شدن پیاده شد و صبر کرد و دست من رو گرفت کمک کرد تا من هم پیاده شم و من چه حس خوبی پیدا کردم.

کوچکترین کار وقتی که یک تیم با هم هستند حتی شخصی ترین کار به گروه ربط داره و منافع شخصی و جمعی گره خوردن. آقا از توالت رفتن که شخصی تر نیست که هست!!!

هم مواظب خودمون باشیم که آسیبی نبینیم که گروه آسیب نبینه و هم مراقب همدیگه باشیم که دوستامون آسیبی نبینن که گروه آسیب نبینه.توانایی هامون رو بالا ببریم تا در گروه مؤثر تر و کارایی‌امون بیشتر باشه و بیشتر و بهتر به هم کمک کنیم. خطری متوجه گروهمون نکنیم و کاری کنیم که گروهمون بهتر بشه. هممون بهتر بشیم که گروه بهتر بشه. شهامت و اعتماد به نفس داشته باشیم و به همدیگه هم شهامت و اعتماد به نفس بدیم.

اشتباهمون رو بپذیریم و بر ادامه‌ی اون و یا توجیه اون پافشاری نکنیم. اگه خطری که به احتمال زیاد برای گروه پیش می‌اومد به هر دلیلی پیش نیومد اصرار نکنیم که پیش بیاد. از همه‌ی فرصتامون استفاده کنیم.

اگر حتی یه کاری ظاهری انفرادی داشت گول نخوریم و با تفکر جمعی (و با توجه به هدف)  با موضوع برخورد کنیم.

گروه و تفکر گروهی رو فراموش نکنیم. مربی و سرپرست گروه هم جزو گروهه.

کاری کنیم که دلهامون به هم نزدیک بشه.

تفکر مثبت داشته باشیم واقلآ بدبین نباشیم. پای گروه وایسیم منافع اون ارجحیت بدبم. با خودمون و بقیه راحت و روراست باشیم.

چیزی که نمی دونیم و الکی نگیم. نخوایم اثبات کنیم بلدیم یا گوش کردیم یا می‌دونیم یه چیزی در بیاریم از خودمون و بقیه رو هم گمراه کنیم. مسخره نکنیم. همدیگرو گرم کنیم. خجالت نکشیم.

و اینکه عجب گروه بینظیری داریم تو خونه. و اینکه میشه تو خونه هم خانواده رو یه گروه ارزشمند و خاص دید که اعضاش پدرمه ، مادرمه و خواهرمه و برادرم.

محسن یحیایی

 

21 فوریه، 2010 |