گزارش سفر تیم نجات موج پیشرو به مرکز کودکان بی سرپرست مومن اباد بم – عید ۹۳

گزارش سفر تیم نجات موج پیشرو به مرکز کودکان بی سرپرست مومن اباد بم – عید ۹۳

بنام خدا

عید امسال دهمین سالی بود که ما برای مرکز نگهداری کودکان بی سرپرست و بد سرپرست علی ابن ابیطالب مومن آباد بم لباس عید خریدیم.

ده سال است که با کمک شما سروران گرامی و همراهان عزیز هر سه ماه مایحتاج و لباس کودکان این مرکز را تهیه می کنیم و با سفر به شهر بم انها را خود بر تن کودکان اندازه می کنیم و تحویل می دهیم

هر سفر ما با فراخوانی که برای جمع اوری کمکهای مالی بر روی سایتهای رسمی موج پیشرو آغاز می گردد و با جمع شدن کمکها خریدهای ما هم به ترتیب اولویت ها انجام می شود .

اولویتهای اول ما تهیه لباس برای پسران مرکز است با تهیه لباس پسران نوبت به خرید لباس برای خواهران و مادران می رسد و در نهایت برای خدمتکاران و نگهبانان مرکز که خودشان نیز توان مالی بسیار ضعیفی دارند خرید می کنیم.

برنامه سفر با حرکت از تهران با قطار تهران زاهدان آغاز می شود تقریبا بیست ساعت طول میکشد تا ما از تهران به بم می رسیم و از انجا با ماشینهای کرایه به مرکز که در روستایی به نام مومن آباد قرار دارد می رویم با ورود به مرکز نهار را میهمان بچه ها هستیم و بعد از نهار دو گروه می شویم گروه اول لباسها را به تن بچه ها اندازه می کنند و گروه دوم برای خرید مایحتاج به شهر بم می رود تا مایحتاج سه ماه بعد را بخرد. مایحتاج شامل برنج و روغن و حبوبات و مرغ و گوشت و … است.

بعد از آنکه لباسها را بین بچه ها توزیع می کنیم وقت بازی با بچه هاست بازی تا شام ادامه دارد که گروه دوم که برای خرید مایحتاج رفته است با پیتزا ها بر میگردد و شام بچه ها میهمان ما هستند به خوردن پیتزا !

بعد از شام بازی های اصلی شروع می شود که دو بازی اصلی دارد بازی اول بادکنک بازی است که کودکان باید بادکنکهایی را که بینشان توزیع می کنیم را تا انجا که می توانند باد کنند و بچه های موج پیشرو هم وظیفه انرا دارند که بادکنکها را بترکانند. هر بادکنکی که سالم و پر باد به دست من برسد هزار تومان جایزه دارد بازی دوم هم خیره بازی است بچه ها می نشینند و سعی میکنند با تکان نخوردن با هم رقابت کنند و در نهایت کسی که بتواند تا پایان بازی تکان نخورد سه هزار تومان جایزه می گیرد.

بعد از بازی ها وقت خوابیدن و است و صبح زود وقت بازگشتن ما که به یادگار عکسی یادگاری درب مرکز با بچه هایی که صبح توانستند زود بیدار بشوند می گیریم و ما به سمت کرمان می رویم تا با قطار از کرمان به سوی تهران باز گردیم .

عکسهایی از این سفر را برایتان ارسال می کنم تا از لطف شما سپاسگذاری کرده باشم و دستتان را می بوسم که ما را در این سفر همراهی نمودید

دسته ها: گالری عکس
20 مارس، 2014 |